تأثیر تمام کائنات در رزق و روزی

 


خداست که منبع همه برکات است، حتى مشرکان خداوند را خالق و معطى ارزاق مى‏دانستند، و براى بتها تنها مقام شفاعت قائل بودند.

این نکته نیز قابل توجه است که روزی هاى پروردگار که از ناحیه آسمان به انسانها مى‏رسد منحصر به باران نیست،" نور و حرارت آفتاب و هوا " که در جو زمین وجود دارد، از قطرات حیاتبخش باران نیز مهمتر است.

همانگونه که برکات زمین نیز منحصر به گیاهان نیست، بلکه انواع منابع آب هاى زیرزمینى، معادن گوناگون که بعضى در آن زمان کشف شده بود، و بعضى با گذشت زمان آشکار گشت همه در این عنوان جمعند.


کیست که از آسمان‏ها و زمین به شما روزى مى‏دهد؟

قُلْ مَنْ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ وَ إِنَّا أَوْ إِیَّاکُمْ لَعَلى‏ هُدىً أَوْ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ (سبا ،24)(اى پیامبر! به مشرکان) بگو: کیست که از آسمان‏ها و زمین به شما روزى مى‏دهد؟ بگو: خدا و البتّه (یکى از) ما یا شما بر (طریق) هدایت یا در گمراهى آشکار هستیم.

در این آیه از طریق خاصی براى ابطال عقائد مشرکان وارد مى‏شود و مسأله" رازقیت" را بعد از مسأله" خالقیت" که در آیات گذشته مطرح بود عنوان مى‏کند، این دلیل نیز به صورت سؤال و جواب است تا وجدان خفته آنها را از این طریق بیدار سازد، و از پاسخى که از درونشان مى‏جوشد به اشتباه خود پى ببرند.

این اسلوب کافر را وا مى‏دارد که در راه خود شک کند. مثلاً در امر رسالت شک کند که آیا راست است یا نه و همین شک او را به حقیقت راهنمایی می کند و مرحله به مرحله پیش مى‏برد تا به حقیقت برسد. اما کسى که در طریق گمراهی خود اصلاً شک نمى‏کند، چنین کسى هرگز به حقیقت نخواهد رسید.

مى‏گوید: " بگو چه کسى شما را از آسمانها و زمین روزى مى‏دهد و برکات آن را در اختیارتان مى‏گذارد"؟! (قُلْ مَنْ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ) بدیهى است هیچکس از آنها نمى‏توانستند بگویند این بتهاى سنگى و چوبى باران را از آسمان نازل مى‏کنند، گیاهان را از زمین مى‏رویانند، و منابع ارضى و سماوى را در اختیار ما مى‏گذارند.

جالب اینکه بدون آنکه در انتظار پاسخ آنها باشد بلافاصله مى‏فرماید:

بگو خداست که منبع همه این برکات است، یعنى مطلب به قدرى واضح و روشن است که نیاز به پاسخ طرف ندارد، بلکه سؤال کننده و شنونده با یکدیگر همصدا هستند، چرا که حتى مشرکان خداوند را خالق و معطى ارزاق مى‏دانستند، و براى بتها تنها مقام شفاعت قائل بودند.

این نکته نیز قابل توجه است که روزی هاى پروردگار که از ناحیه آسمان به انسانها مى‏رسد منحصر به باران نیست،" نور و حرارت آفتاب و هوا " که در جو زمین وجود دارد، از قطرات حیاتبخش باران نیز مهمتر است.

همانگونه که برکات زمین نیز منحصر به گیاهان نیست، بلکه انواع منابع آبهاى زیرزمینى، معادن گوناگون که بعضى در آن زمان کشف شده بود، و بعضى با گذشت زمان آشکار گشت همه در این عنوان جمعند.

در پایان آیه اشاره به مطلبى مى‏کند که خود مى‏تواند پایه دلیلى را تشکیل دهد، دلیلى واقع‏بینانه و توأم با نهایت انصاف و ادب، به گونه‏اى که طرف از مرکب لجاجت و غرور پائین آید، و به اندیشه و فکر بپردازد، مى‏گوید:" مسلّماً ما یا شما بر هدایت یا ضلالت آشکارى هستیم"! (وَ إِنَّا أَوْ إِیَّاکُمْ لَعَلى‏ هُدىً أَوْ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ)

اشاره به اینکه عقیده ما و شما با هم تضاد روشنى دارد، بنا بر این ممکن نیست هر دو حق باشد، چرا که جمع بین نقیضین و ضدین امکان ندارد، پس حتماً یک گروه اهل هدایت است و گروه دوم گرفتار ضلالت.

جمله وَ إِنَّا أَوْ إِیَّاکُمْ ... یعنى نمى‏شود شما و ما هر دو حق باشیم، لا بد یکى از ما حق و دیگرى باطل است، و چون رزق دهنده خداست بنابراین ما بر حقّیم.

بعضى گفته‏اند: این جمله از نهایت انصاف قرآن است، ولى این چه انصافى است که قرآن نسبت باطل بودن را و لو به طور احتمال به خودش بدهد؟!

اکنون بیندیشید کدامیک هدایت یافته و کدامیک گمراه است؟ نشانه‏ها را در هر دو گروه بنگرید که با کدامین گروه نشانه‏هاى هدایت و با دیگرى ضلالت است؟!.

حتى مشرکان خداوند را خالق و معطى ارزاق مى‏دانستند، و براى بتها تنها مقام شفاعت قائل بودند.

بهترین روش مناظره ومباحثه

و این یکى از بهترین روشهاى مناظره و بحث است که طرف را به اندیشه و خود جوشى وا دارند، و اینکه بعضى آن را یک نوع تقیه پنداشته‏اند نهایت اشتباه است.

جالب اینکه" هدایت" را با کلمه" على" ذکر کرده، و " ضلالت" را با " فى" اشاره به اینکه هدایت یافتگان گویى بر مرکب راهوارى نشسته، و یا بر فراز بلندى قرار گرفته و کاملاً بر همه چیز مسلطند، در حالى که گمراهان در گمراهى و ظلمت جهلشان فرو رفته‏اند.

این نیز قابل توجه است که نخست از " هدایت" سخن گفته سپس از " ضلالت" چرا که در آغاز جمله نخست مى‏گوید " ما" و بعد مى‏گوید " شما " تا اشاره لطیف و کم رنگى به هدایت گروه اول و عدم هدایت گروه دوم باشد!.

گرچه توصیف " مبین" را جمعى از مفسران تنها مربوط به " ضلال" مى‏دانند، چرا که ضلالت انواعى دارد و ضلالت شرک از همه آشکارتر است.

ولى این احتمال نیز وجود دارد که این توصیف براى" هدایت" و" ضلالت" هر دو باشد، زیرا در اینگونه موارد در کلمات فصحا وصف تکرار نمى‏شود، بنا بر این، هم" هدایت" توصیف به" مبین" شده است، و هم" ضلالت" همانگونه که در سایر آیات قرآن این توصیف در هر دو قسمت دیده مى‏شود.( به آیات 1- سوره نمل و 12- نور و 6- هود و 2- قصص و 79- نمل مراجعه شود)

 

پیام‏های آیه:

1ـ در تربیت و تعلیم، با استفاده از شیوه‏ى سؤال، وجدان مخاطبان را بیدار کنیم و فکرها را به کار اندازیم. «قُلْ مَنْ یَرْزُقُکُمْ» ...

2ـ یکى از عوامل پرستش، توجّه به روزى دهنده است، فکر کنید چه کسى به شما روزى مى‏دهد؟ «مَنْ یَرْزُقُکُمْ»

3ـ روزى آسمان، نور و حرارت و باران و باد و ابر است و روزى زمین، همه‏ى میوه‏ها و برکات زمین است. «یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»

4ـ تمام آسمان‏ها در رزق و روزى ما مؤثّرند. «یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماواتِ»

5ـ در بحث و گفتگو و جدال نیکو با دیگران، انصاف را مراعات و با آنان مدارا کنیم. «إِنَّا أَوْ إِیَّاکُمْ»

6ـ هدایت یافتگان، همچون کسانى که بر بالاى مرکب و کوه قرار گرفته‏اند بینش وسیع دارند، «لَعَلى‏ هُدىً» ولى گمراهان همچون کسانى هستند که در ته درّه یا در عمق دریا گرفتار شده و مورد احاطه‏ى عوامل انحرافند. «فِی ضَلالٍ»

 

آمنه اسفندیاری

بخش قرآن تبیان