ایران یک ماهواره جاسوسی نظامی آمریکا را کور کرد

کیهان نوشت:

منابع غربی تایید کردند ایران موفق شده یک ماهواره جاسوسی حساس آمریکا را کور کند.

این خبر را نخستین بار دودی کوهن در روز یکشنبه 27 آذر 1390 (18 دسامبر 2011) در وب سایت روزنامه اسرائیلی یدیعوت آحارونوت فاش کرد.

کوهن نوشت: منابع اطلاعاتی در اروپا اعلام کردند ایران با هدف گیری لیزری دقیق یک ماهواره جاسوسی آمریکا را کور کرده است.

وی ادامه داد: این اقدام ایران غرب را شوکه کرده است.

یک مسئول آمریکایی به این روزنامه گفت: اگر ایرانی ها تجهیزات پیشرفته ایجاد اختلال ماهواره ای را به دست آورده باشند این بدان معنا است که بسیاری از ماهواره های دیگر نیز در معرض خطر هستند.

یک منبع اطلاعاتی اروپا ادعا کرد ایران با کور کردن یک ماهواره جاسوسی آمریکا، غرب را شوکه کرد. ایران در رویدادی که هیچ گاه تاکنون مشاهده نشده بود با هدفگیری کاملا دقیق لیزر، ماهواره جاسوسی آمریکا را کور کرده است.

بنابر گزارش یدیعوت آحارونوت، رسانه های آمریکایی نوشتند این رویداد می تواند حاکی از آن باشد که ایرانی ها با موفقیت به فناوری ایجاد اختلال ماهواره ای دست یافته اند و توانسته اند توانمندی های ناوبری ماهواره های آمریکا را ردگیری کنند.

کارشناسان در تهران، اعلام این موضوع را پس از دو موضوع پهپاد و شکار جاسوس آمریکایی، ضربه سوم ایران در پاسخ به راهبرد فشار آمریکا ارزیابی می کنند.

این امر نشان دهنده آن است که ایران به فناوری های بسیار پیشرفته ای در به دست گرفتن کنترل وسایل پرنده دست یافته و همچنین اثبات می کند ادعای ایران مبنی بر نشاندن پهپاد
RQ-170 با استفاه از عملیات جنگ الکترونیک صحیح بوده است.
    

ماهواره‌های نظامی آمریکا در تیررس موشک‌های دوربرد ایران

خبرگزاری فارس: روند رو به رشد ایران در ساخت پرتابگرهای قدرتمند و برنامه ایران برای فرستادن انسان به فضا بین سال های 2020 تا 2025 میلادی این هشدار را به آمریکا می دهد که در یک برخورد نظامی احتمالی، ماهواره های نظامی این کشور از امنیت کامل برخوردار نخواهند بود.

به گزارش خبرگزاری فارس، در پاییز سال 2009 رهبر انقلاب ایران که فرماندهی کل نیروهای مسلح را در این کشور بر عهده دارد، با صدور فرمانی افراد جدیدی را در سمت های فرماندهی سپاه پاسداران و ستاد مشترک نیروهای مسلح ایران منصوب کرد.
شاید این مسئله به خودی خود مسئله چندان مهمی محسوب نشود و تنها شامل چند جابجایی عادی در ترتیبات فرماندهی باشد، اما رهبر انقلاب برای اولین بار در احکام نظامی خودشان از عنوان نیروی "هوا-فضا " برای یگان های هوایی سپاه پاسداران استفاده کردند که تبدیل به نامی مرسوم برای تغییر نام این نیروی مستقل در مجموعه یگان های مسلح ایران شد.
تغییر نامی که به طور حتم تنها محدود به مکاتبات اداری نخواهد ماند و تاثیرات مهمی در ماموریت ها و اهداف این نیرو در آینده خواهد داشت.

*یک نگاه به فضا و نیم نگاهی به آسمان

نیروی هوا- فضای سپاه پاسداران در مجموعه نیروهای مسلح ایران اصلی ترین کاربر موشک های بالستیک به عنوان مهم ترین ابزار تهاجمی در مقابل هرگونه تعرض خارجی است.
نکته ای که سرلشگر صفوی فرمانده پیشین سپاه پاسداران و مشاور کنونی نظامی رهبر انقلاب آن را به عنوان راهکاری برگزیده در مقابل توانمندی های دشمنان احتمالی در بخش تهدیدات هوا-پایه و ضعف های سخت افزاری متقابل ایران ذکر می کند.
نظامیان ایرانی که در دوران نبرد هشت ساله با همسایه شرقی خود شاهد هدف قرارگرفتن منافع حیاتی و شهرهای پرجمعیت خود توسط موشک های اسکاد ساخت اتحاد جماهیر شوروی بودند، پس از برقراری صلح با تمام توان شروع به توسعه زرادخانه موشک های بالستیک زمین پایه خود کردند.
به تدریج و با گذشت زمان ایران قدرتمندترین زرادخانه موشکی در خاورمیانه را ایجاد کرد که از لحاظ فناوری با به طور مدام در حال رشد و تکامل بود.
دستیابی به تکنولوژی ساخت موشک های جامد و تست اولین نسل از پرتابه های این چنینی با برد بیش از دو هزار کیلومتر به نام سجیل، عملیاتی شدن نسل جدیدتر موشک های تاکتیکی به نام فاتح با برد 350 کیلومتر و همچنین تجهیز کلاهک های موشک سوخت مایع به سیستم های هدف گیری چندگانه (MVR ) بخشی از پیشرفت های ایران در این بخش بوده است.
از همین رو همواره توانمندی های این نیرو که پیش از آن تنها پسوند هوایی را یدک می کشید، در این بخش به هواگردهای متعارف که بیشتر متکی به جنگنده های پشتیبانی نزدیک SU-24 روسی و هواپیماهای توربو پراب توکانو برزیلی است، برتری داشته است.

*امید، پنجره ورود ایران به عصرفضا

در کنار این توسعه برنامه فضایی ایران پیوند نزدیکی با پیشرفت های ایران در بخش پرتابه های نظامی ایران دارد. ایران که برنامه فضایی آن پیش ازانقلاب تنها محدود به ساخت مشترک ماهواره با کشورهای خارجی بود، پس از انقلاب همزمان با توسعه موشک های بالستیک به احیای برنامه فضایی خود پرداخت.
این تلاش ها در نهایت با پرتاب ماهواره بومی امید و پرتابگری موسوم به سفیر از یک پایگاه پرتاب موشک در نزدیکی سمنان به نتیجه رسید و ایران را وارد عصر فضا کرد.
هم اکنون نیز تلاش های ایران درعرصه فضایی با توسعه پرتابگرهای قدرتمند تر و ساخت ماهواره های قدرتمند تر در زمینه های مخابراتی، نظامی و تحقیقاتی هم چنان ادامه دارد.

*فشار بر رگ حیاتی نظامی آمریکا

ایران حتی در کوتاه مدت هم نمی تواند به تلاش های رقبای خود در عرصه تکنولوژی فضایی بی اعتنا بماند. تلاش آمریکا و به طور کلی غرب برای ساماندهی و فرماندهی نیروهای خود در سرتاسرجهان به شدت متکی بر ماهواره های ارتباطی و مخابراتی مستقر در مدار زمین است.
این وابستگی در دهه اول قرن بیست و یکم و ارائه مفهوم جنگ نت محور نیز به شدت افزایش پیدا کرده است. اگر در جنگ های قرن بیستم توانایی جهت یابی سربازان متکی به تکنیک های دستی و نقشه های کاغذی سنتی بود، در قرن بیست و یکم این سیستم های مکان یابی جهانی هستند که این وظیفه را با دقتی باورنکردنی انجام می دهند.
اصلی ترین سامانه ای که با ظرفیت کامل و به صورت جهانی در این حوزه فعالیت می کند، سیستم آمریکایی GPS است که با 28 ماهواره فعال در مدار زمین در اختیار دارد.
البته روسیه با سیستم گلوناس و اتحاد اروپا و چین نیز با سیستم گالیله درصدد رسیدن به توانایی هایی مشابه سیستم آمریکایی در بحث جهت یابی هستند.
نیروهای آمریکایی برای رهگیری و هدف قرار دادن نیروهای متخاصم به شدت متکی به این سیستم و سامانه های مکمل جاسوسی و مخابراتی هستند.بمب های آمریکایی به مدد همین سیستم قابلیت هدف قرار دادن اهداف خود با دقت چند ده سانتیمتری هستند و ارتباط یگان ویژه آمریکایی با مراکز فرماندهی به مدد همین ارتباطات ممکن است.
هرگونه تخریب هدفمند در چنین سیستمی تبعات سنگینی برای نیروهای آمریکایی و سیستم های هدایت و فرماندهی C4I این کشور در پی دارد و علاوه بر اخلال در روند اجرای عملیات نظامی در صورت شدت یافتن مسئله می تواند به فلج شدن نیروهای آمریکایی از لحاظ تاکتیکی منجر شود.

*زره "نفوذ پذیری " که قرار بود "نفوذ ناپذیر " باشد

گرچه مراکز فرماندهی نیروهای مسلح آمریکا مدعی ضربه ناپذیری سیستم های مخابراتی و نظامی فضایی خود هستند، اما یک پژوهش مستقل که در سال 2001 از سوی آکادمی نیروی هوایی این کشور انجام شد، بر آسیب پذیری سیستم های هدایت و کنترل ماهواره این کشور و امکان اختلال در سیگنال های آن تاکید داشت.
انهدام یک ماهواره هواشناسی از رده خارج از سوی ارتش آزادیبخش چین توسط یک موشک هوا به زمین زنگ خطر را برای آمریکا به صدا درآورد.
حتی کشور جنگ زده و تحت تحریمی همانند عراق نیز در جریان نبرد سال 2003 تلاش کرد تا از طریق ایجاد اختلال در گیرنده های GPS بمب ها و موشک های کروز آمریکایی، هدایت پذیری آنان را به حداقل برساند.
گرچه این تلاش عراق به دلیل کمبود امکانات به جایی نرسید اما نشان از توجه دشمنان آمریکا نسبت به نقاط ضعف احتمالی این کشور داشت.
همین مسئله تلاش آمریکا را برای نظامی کردن فضا دو چندان کرده است و اعتراضات سایر کشورها در خصوص مغایرت این اقدام با قوانین بین المللی تاثیر چندانی در متوقف کردن آن نداشته است. آزمایش هواپیماهای بدون سرنشین با سرعت 24 ماخ و استقرار رادارهای فضا پایه بخش از تلاش های ایالات متحده در این راستا محسوب می شوند.

*گزینه های محدود، اما تاثیر گزاز

اما نیروهای عمل کننده ایرانی در این حوزه و به خصوص نیروهای هوا- فضای سپاه پاسداران که فضا در حوزه عملیاتی آن قرار دارد، می توانند با سرمایه گذاری بر راهبردهایی مشخص توان آفندی خود را به خوبی ارتقا دهند.

*هدف، ماهواره دشمن

اصلی ترین چشم انداز متناسب با توان فنی ایران برای ایجاد توان پدافندی سرمایه گذاری در تسلیحات انهدام ماهواره با موشک های بالستیک است. پرتابگرهای ایرانی می توانند برای حمل کلاهک های ضد ماهواره به سرعت بهسازی شوند و برای انهدام ماهواره های مدار پایین استفاده شوند.
قدرتمند ترین پرتابگر ایرانی موسوم به سیمرغ که هنوز وارد خدمت نشده است، می تواند محموله های سبک را تا مدارهای کم ارتفاع ((LEO تا محدوده زیر 1000 کیلومتری سطح زمین تامین کند.
این در حالی است که اغلب ماهواره های جاسوسی و مخابراتی ایالات متحده و اسراییل در مدار ژئوسنکرون در ارتفاع 36 هزار کیلومتری از سطح زمین مستقر است.
با این حال روند رو به رشد ایران درساخت پرتابگرهای قدرتمند و برنامه ایران برای فرستادن انسان به در فضا بین سال های 2020 تا 2025 میلادی این هشدار را به آمریکا می دهد که در یک برخورد نظامی احتمالی رودررو ماهواره های نظامی این کشور از امنیت کامل برخوردار نخواهند بود.

*نبرد امواج در قلب فضا

ایران در یک رویکرد میان مدت از توانایی های دیگری برای مقابله با توانمندی های فضایی آمریکا در حوزه ارتباطی برخوردار است.
یکی از این توانایی ها ایجاد اختلال الکترو مغناطیسی در سیستم های الکترونیکی جرم هدف در مدار زمین است. ایران تاکنون تنها از این توانایی در حوزه ایجاد اختلال در ماهواره های تلویزیونی مخالف استفاده کرد.
در یک مورد شدت امواج ارسالی بر ماهواره شبکه نایلست در جریان موج تخریبی رسانه های غرب در فنته سال 88 به قدری سنگین بود که این شبکه مجبور به خارج کردن این ماهواره از جریان سرویس دهی برای جلوگیری از خسارات شدیدتر بود.
با این حالی هیچ ارزیابی مستقلی از توانمندی ایران در این حوزه منتشر نشده است و به نظر می رسد ایران نیز تاکنون از حملات این چنینی علیه منافع آمریکا استفاده نکرده است.

*آیا جنگ ستارگان رنگ واقعیت به خود بگیرد

استفاده از نیروی نور متمرکز یا لیزر درعرصه فضا سابقه به نسبت بلندی دارد. در اوج رقابت اتحاد جماهیر شوروی و آمریکا در جنگ سرد استفاده از لیزر در قدرت نمایی های فضایی نقش مهمی را بر عهده داشت.
در برنامه بلند پروازانه رونالد ریگان رییس جمهور اسبق آمریکا برای بی اثر کردن توانمدی های موشکی اتحاد جماهیر شوروی موسوم به جنگ ستارگان نقش اصلی برعهده ایستگاه های فضایی مجهز به توپ های لیزری بود. گرچه این برنامه بسیار بلند پروازانه تر از آن بود که عملی شود، اما استفاده اتحاد جماهیر شوروی از اشعه لیزر برای ایجاد اختلال در برنامه شاتل چالنجر یک واقعیت است.
از سوی دیگر لیرز تاکتیکی هوابرد موسوم به (ABL ) که یکی از اجزای مهم برنامه دفاع موشکی آمریکا را تشکیل می دهد،‌ به صورت بالقوه امکان نابودی اجسام فضایی در حال حرکت از جمله ماهواره ها در اختیار دارد.

با این حال محققان کشورمان تلاش های جدیدی را در این عرصه آغاز کرده اند و مدعی داشتن مقام دوم پس از ژاپن در تولید لیزرهای پر انرژی هستند.
مرکز ملی علوم و فنون لیزر(INCL) کانون تحقیق و پژوهش در چنین حوزه ای در ایران محسوب می شود که بنا بر اخبار خبرگزاری ها تاکنون توان تولید لیزرهایی با توان دو کیلو وات را پیدا کرده اند.

*حمله ای همانند یک تهاجم هسته ای

ایران و آمریکا دشمنان سرسختی در حوزه های گوناگون محسوب می شوند، اما باید دید که آیا دشمنی به عرصه فضا نیز کشیده است.
ایران و آمریکا نشان داده اند که دورترین چشم اندازها را برای منافع امنیتی خود در نظر می‌گیرند و فضا جایی است که حتی هم اکنون به امنیت هر دو گره خورده است.
شاید برای نشان دادن اهمیت آن کافی است به سخنان یکی از اعضای انیستیوی "رند " را در نظر بگیریم که گفته بود: " انهدام یک ماهواره آمریکا در فضا شاید به اندازه انداختن بمب اتم بر واشنگتن مهم نباشد، اما به طور حتم مانند اصابت بمب اتم به شهری همانند گالستون است ".

انتهای پیام/ی

روضه: وداع با سیدالشهدا

 

 

 

روضه آیت الله جوادی آملی: وداع با سیدالشهدا
 
وقتی زینب کبریٰ ـ صلوات الله علیها ـ آمد برای تودیع و هم چنین سایر اعضای خانواده هر کدام حرفی داشتند. بچه‌های سالار شهیدان البته مقامی داشتند که حسین‌بن‌علی آنها به آن مقام رسید و به استناد آن مقام هم آنها را نصیحت کرد. فرمود سفر بسیاری سنگینی در پیش دارید و سرمایه‌ای این مسافرت هم آن عزت و استقلال شماست. هرگز شکایت نکنید؛ چیزی که از عظمت شما می‌کاهد نگویید «لا تقول بالاسنتکم ما ینقص قدرکم و لا تشکوا استعدوا للبلاء و اعلموا أن الله حافظکم و حامیکم»؛ آماده باشید حرفی که شما را کوچک می‌کند نزنید؛ چیزی که از مقام شما می‌کاهد نگویید و شکایت نکنید و مانند آن. در زمان حیات خود سالار شهیدان ـ سلام الله علیه ـ فرمود: اما دخترم سکینه (که سکینه آن نام اصلی‌اش را گفتند امینه است و چون از سکینت الهی برخوردار بود مشهور شد به سکینه) فرمود اما دخترم سکینه «کانت غالب علیها الاستقرار مع الله» (یعنی اینکه می‌بینید گویا اصلاً در کربلا او نیست، گویا اصلاً کربلا جنگی نیست، گویا این همه شهدا را نیاوردند، گویا لحظاتی بعد این خیام را آتش نمی‌زنند، گویا لحظاتی بعد اینها را به اسارت نمی‌برند)، اینکه می‌بینید این دخترم هیچ تغییر حال نمی‌دهد «کانت غالب علیها الاستقرار مع الله» او اصلاً در این عالم نیست؛ لذا این حادثه سنگین کربلا این دخترم را متزلزل نکرده است. سایرین البته تلاش داشتند، اشکها می‌ریختند و مانند آن؛ اما این بانو یک حساب دیگری دارد. حالا این آمده کنار این بدن، خود زینب کبرا هم آمده کنار این بدن. آن گریه‌های عاطفی البته هست.

اما اینها بپذیریم که در یک حدّ دیگری‌اند و مسرورند. اینها شاکرند نه صابر. نشانه‌اش آن است که وقتی کنار بدن بی‌سر آمد و این خنجر شکسته‌ها اینها را کنار زد و دست زیر این بدن مطهر به بدن بی‌سر گذاشت، عرض کرد «ربنا تقبل منا هذا المضجع» خدایا این قربانی را قبول کن؛ این را از ما بپذیر. یعنی ما هم در این قربانی سهیمیم. او اگر شهادت را پذیرفت ما الآن اسارت را پذیرفتیم؛ ما در اهدایی این قربانی سهیمیم، این را از ما قبول کن. حالا رو به طرف مدینه کرد یا همان‌جا وجود مبارک رسول اکرم را زیارت کرد «علی ای حال» عرض کرد که جداه! اینکه شما فرمودید، حسین سفینه نجات است، کشتی نجات است، چراغ هدایت است؛ این کشتی شکست خورده توفان کربلا است/ در خاک و خون تپیده میدان کربلا است. یعنی اگر فرموده ‌ای او کشتی نجات است، این کشتی در خون غرق شد؛ «هذا حسین مرمل بالدماء». این حسین توست؛ این همان است که تو فرمودی: «حسین منی و أنا من حسین». این الآن به خون خودش آغشته شده است. این همان حسین توست «بالعراق» همین حسین توست.
 
و اگر گفتند خطاب به علی‌بن‌أبی‌طالب ـ سلام الله علیه ـ کرد، شاید حضرت را همان‌جا دیدید نه رو در نجف کرد؛ و اگر خطاب به فاطمه زهرا کرد، نه رو در بقیع کرد، شاید همه را همان‌جا دیدند. این منظره بود. اما نوبت به سکینه ـ سلام الله علیها ـ که رسید، همان‌جا ماند «إجتمعت عدة من العراب فجروها عن جسد ابیها». وقتی به کوفه رفتند با سر بی‌بدن، سخنانی دارند در کربلا با بدن بی‌سر، حرفهایی داشتند. وقتی به سر بی‌بدن رسید، عرض کرد «یا هلال لم مستمع کمالا قاله خسفه فابدا غروبها» تو به موقع قیام کردی و به موقع منخسف شدی. آن وقتی که هلال بودی، زمان امام حسن بود، قیام نکردی؛ ده سال بعد از امام حسن قیام نکرده‌ای؛ وقتی بدر شده‌ای و به کمال رسیده‌ای آن وقت منخسف شده‌ای. عرض کرد: برادر! من از سایر سرها و سرهای سایرین توقعی ندارم؛ آنها چنین کرامتی ارائه ندادند، تو که توان حرف زدن داری، تو که به خوبی سخن می‌گویی، این دخترت کنار من به تو می‌نگرد «یا اخی فاطمه صغیرت کلم‌ها فقط کان قلبها أن یذوبا» دو جمله با دخترکت سخن بگو. این قلبش از شدت رنج دارد آب می‌شود. حسین عزیز! «ما توهمت یا شقیق فؤادی» ‌ای عزیز من که تو نه تنها پاره تن منی! من هم نیم دل توام، تو هم نیم دل منی؛ چون ما یک دلیم و این دل نصف شد، یک نصف به اسارت یک نصف به شهادت. آن شهادتها را ما پیش‌بینی می‌کردیم؛ اما این منظره را من که سر پسر پیغمبر به نام دین بالای نی برود، آن هم در شهری که ما سالیان متمادی در اینجا مدرسه داشتیم اینجا مسجد داشتیم، (سالیان متمادی زینب کبریٰ در اینجا درس می‌داد، امیر المؤمنین اینجا امام جماعت بود، سخنرانیها کرد) فرمود ما را که با شما نبردند که هنوز در همین جا مردم با ما آشنایند، ما به این مردم سالیان متمادی خدمت کرده‌ایم، اینها ما را از نزدیک می‌شناسند، ما که بیگانه نیستیم، ما از دوست می‌رنجیم. اینها که پای منبر پدر ما بودند، الآن پای نیزه‌اند. اینها که پای منبر علی بودند، الآن پای کجاوه‌اند. 
 


من این را پیش‌بینی نمی‌کردم. ممکن بود که این کار در شام بشود؛ اما در کوفه پیش‌بینی نمی‌کردم. تنها چیزی که این دلها را می‌تواند پیوند بزند حرف توست؛ یک چند جمله حرف بزن! آیا این خواسته‌ها عملی شد یا نه؟ آری چیزی که خواهر از برادر بخواهد یقیناً عملی است. اگر وجود مبارک سالار شهیدان فرمود: ﴿أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَبًا﴾ این برابر درخواست همان زینب است. این حرف را که همه نشنیده‌اند زینب شنید؛ فاطمه صغریٰ شنید؛ امام سجاد شنید؛ بعضی از خواص شنیدند و بعضی هم طبق معجزه امام شنیدند وگرنه همانها که نیزه داشتند آنها که نشنیدند آنها که پای سخنرانی امام حسین قرار داشتند که نشنیدند.

مگر حضرت با زبان ظاهر آیه خواند که همه بفهمند. یک گروه خاص سخن گفتند و یک گروه خاص هم شنیدند. آن‌گاه زینب آرام شد حرف برادر را شنید و مطمئن شد و اگر سر به کجاوه زد قبل از شنیدن آن کلام بود «و نتهت جبینها بمقدم المهمل». این حرفها قبل از جریان دار الاماره بود؛ اما وقتی برادر سخن گفت و به خواسته‌ خواهر جواب داد و این قلب آرمید دیگر سخن از بیتابی زینب نبود. وقتی ابن زیاد گفت «کیف رأیت صنع الله باخیک» کاری که خدا با برادرت کرد چگونه دیدی، فرمود: «ما رأیت الا جمیلا» بسیار خوش گذشت. به ما نفرمود چیز بدی نبود. این‌هم حجت خداست.
 
خب سادات محترم ! عمه شما زینب کبرا را امام سجاد فرمود: «انت بالحمدالله عالمة غیر معلمه فهمت غیر مفهمه». این تصدیق ولایت زینب است به بیان حجت خدا. فرمود تو درس نخوانده عالمی؛ تو همان نگار به مکتب نرفته‌ای. زینب کبرا که اهل اغراق و مبالغه نیست. وقتی در مجلس کوفه گفتند جریان کربلا را چگونه دیدی فرمود بسیار خب ما اصلاً جزء خوبی ندیدیم خیلی به ما خوش گذشت یعنی رفتیم دین را زنده کنیم و زنده کردیم و برگشتیم ما نگران نیستیم به ما خیلی خوش گذشت وقتی که گفت این مثل علی با سجع و قافیه سخن می‌گوید، فرمود ما را چه کار به سجع و قافیه؟ سؤال کردی و جوابی هم دادیم. قصد قتل زینب کبریٰ را داشت که جلوی او را گرفتند.

بعد گفت: آن جوان چه کسی است؟ گفتند: علی‌بن‌حسین است. گفت: علی‌بن‌حسین را که خدا در کربلا کشت؟ فرمود: «کان لی اخ یسمی علیا» من برادری داشتم او هم علی نام داشت او را لشکریان شما کشتند. گفت: من می‌گویم خدا او را کشت؟ حضرت فرمود: البته هر کس که می‌میرد جانش خدا را می‌گیرد ﴿اللّهُ یَتَوَفَّى اْلأَنْفُسَ حینَ مَوْتِها﴾. مجدداً دستور قتل امام سجاد را که داد زینب کبریٰ بر خاست و گفت: تا من زنده‌ام اجازه نمی‌دهم!  گفت: «عجب للرجل». امام سجاد به عمه‌اش فرمود عمه من خودم جواب می‌گوییم. به ابن زیاد خطاب کرد: «او القتل تهدونا» ما را به کشتن می‌ترسانی؟ کرامت ما به شهادت است؛ ولی یک پیشنهاد می‌دهم اگر جداً قصد قتل من داری یک محرم برای این قافله فراهم کن که اینها را به مدینه... . «ألا لعنة الله علی القوم الظالمین».
«و الحمد لله رب العالمین»

اسلام علیک یااباعبدالله الحسین اسللام علیک یاابالفضل العباس

 

ا تاسوعا و عاشوربه چه معنا است وآیا قبل از شهادت امام حسین (ع)تاسوعا و عاشورا وجود داشت؟

عاشورا از ریشة عشر به معنای ده و دهم و تاسوعا از ریشه تسع به معنای نه و نهم است .
این لفظ فقط بر نهمین و دهمین روز محرم اطلاق شده است.
به لحاظ آن که حوادث مهم کربلا در روز نهم و دهم ماه محرم الحرام اتفاق افتاد، این دو روز را برجسته تر نموده و به نام تاسوعا و عاشورا یعنی روز نهم و دهم محرم الحرام در فرهنگ مسلمانان به ویژه شیعیان از جایگاه خاصی بهره مند شد.
ابن اثیر در کتاب «نهایه» میگوید: «عاشورا یک اسم اسلامی است» .(1)
همین مطلب را طریحی در «مجمع البحرین» گفته است. (2)
البته پیش از واقعه کربلا ، هم پیامبر اسلام(ص) و هم حضرت علی(ع) شهادت امام حسین(ع) را در کربلا پیشگویی کرده بودند. امام حسین(ع) نیز شهادت خود را پیشگویی کرده، به برخی از پیامبران پیشین نیز شهادت آن حضرت وحی شده بود. (3).
پس از آن که حضرت امام در کربلا به شهادت رسید، روز عاشورا میان مردم به روز حزن و اندوه شناخته شد و شیعیان علی(ع) آن روز را روز عزا و عزاداری قرار دادند . از این رو به نام عاشورای حسینی شهرت یافت.
امام صادق(ع) فرمود: و أمّا یوم عاشورا فیوم أصیب فیه الحسین(ع) صریعاً بین أصحابه و أصحابه حوله صرعی عراة؛(4) عاشورا روزی است که حسین(ع) میان یارانش کشته شد و بر زمین افتاد. یاران او نیز پیرامون او به خاک افتاده و عریان بودند.
روز نهم محرّم، تاسوعای سال 61 هجری امام حسین و یارانش در محاصرة نیروهای دشمن بودند. در این روز دشمن آب را به روی اهل بیت امام حسین(ع) و یاران او بسته بود.
این روز به دلیل این که بر اهل بیت سخت گذشت و شاید یکی از روزهای بسیار سخت و مصیبت‌بار برای خاندان پیامبر بود،به عنوان تاسوعای حسینی، مورد توجه شیعیان قرار گرفت.
امام صادق(ع) فرمود: «تاسوعا روزی است که حسین(ع) و اصحاب او در کربلا محاصره شدند و سپاه شامیان بر ضد آنان گرد آمد. ابن زیاد و عمر سعد از فراهم آمدن آن همه سوار خوشحال شدند و آن روز، حسین(ع) و یارانش را ناتوان شمردند و یقین کردند دیگر برای او یاوری نخواهد آمد و عراقیان او را پشتیبانی نخواهند کرد».(5)
در مقابل شیعیان، بنی امیه و پیروانشان روز عاشورا را روز جشن و سرور قرار دادند. به تدریج دشمنان درباره عاشورا احادیثی ساختند تا آن روز را با فضیلت نشان بدهند، در حالی که آن روز، روز غم و اندوه و مصیبت است. روزی است که بهترین انسان را کشتند، جگر رسول خدا را پاره کردند و زنان و کودکان پیامبر را به اسارت بردند، آیا این روز میتواند روز مبارکی باشد؟!
امام صادق(ع) در همین‌ باره می‌فرماید: بنی امیه و همراهان آنان از شامیان، نذر کردند که اگر امام حسین کشته شد و به سپاهیان (بنی‌امیه) آسیبی نرسید و حکومت در خاندان ابی سفیان تثبیت شد، روز عاشورا را‌ عید قرار دهند و به شکرانه پیروزی خود، روزه بگیرند. این عمل، به صورت روش و سنتی میان مردم تاکنون ادامه دارد، که ریشه آن از خاندان ابوسفیان است. در این روز، مردم روزه می‌گیرند و با شادی، با خویشان و بستگان خود،‌رفتار می‌کنند.(6) از این رو در زیارت عاشورا آمده است:
«اللّهم ان هذا یوم تبرّکت به بنو امیّة وابن آکلة الاکباد».(7)
از جمله روایتی که در متون روایی و تاریخی راه یافته آن است که گفته اند: علت نامگذارى روز دهم محرّم به عاشورا آن است که ده نفر از پیامبران به ده کرامت در این روز مورد گرامیداشت الهى قرار گرفته اند.(8) ، در حالی که این سخن صحیح نیست . ابن درید میگوید: «عاشورا یک اسم اسلامی» است و در دوره جاهلیت به این نام معروف نبود. (9)
شیخ عباس قمی با اشاره به همین حدیث به نقل از نویسنده «شفاء الصدور» میگوید: بنی امیه روز عاشورا را مبارک میدانستند. در این روز برای خود خرید میکردند و خرید را در آن روز سنّت کرده بودند.آنان در این روز مراسم عید بر پا میکردند، آن روز را روزه میگرفتند و در آن روز طلب حوائج را مستحب میدانستند، برای همین درباره روز عاشورا فضایل و مناقبی ساخته‏اند و حتی دعائی هم درباره آن درست کرده‏اند که اولش این است: «یا قابل توبة آدم یوم عاشورا، یا رافع ادریس الی السماء یوم عاشورا، یا مسکّن السفینة یوم عاشورا یا غیاث ابراهیم من النار یوم عاشورا». اینها را ساخته‏اند تا امر مشتبه شود. آنان در سخنرانی های خود میگویند: هر نبیّ وسیله و شرفی دارد و در روز عاشورا این شرف زیاد میشود، مانند خاموش کردن آتش نمرود برای ابراهیم، قرار گرفتن سفینه نوح کوه جودی، غرق ساختن فرعون در دریا و نجات حضرت موسی از دست فرعون، نجات حضرت عیسی از دست یهودیان.
 

 

شیخ عباس قمی در ادامه میگوید: شیخ صدوق از میثم تمار نقل کرده امت پیامبر، فرزند پیامبر را میکشند و روز عاشورا که فرزند پیامبر را کشته‏اند، روز مبارک قرار میدهند! راوی میگوید: به میثم گفتم: چگونه آن روز را روز مبارک قرار میدهند؟ گفت: آنان در فضیلت آن حدیث جعل میکنند و میگویند: روز عاشورا روزی است که خداوند توبه آدم را پذیرفته با اینکه توبه آدم در ذی حجه پذیرفته شده است.آنان میگویند: در عاشورا، یونس از شکم ماهی نجات یافته، در حالی که در ذی قعده از شکم ماهی نجات یافته است. میگویند: روز عاشورا روزی است که کشتی نوح کنار کوه جودی قرار گرفت در حالی که روز هیجدهم ذی حجه قرار گرفت. آنان میگویند: روز عاشورا دریا برای موسی شکافته شد در حالی که در ربیع الاول شکافته شده بود (10).
حضرت امام رضا(ع) می‌فرماید: «کسی که در روز عاشورا از انجام کارهای مورد نیاز خویش پرهیز نماید، خداوند، حوائج دنیا و آخرت او را برآورده کند و کسی که روز عاشورا را، روز حزن و اندوه و مصیبت و گریه خود قرار دهد، خداوند روز قیامت را، روز شادی و سرور او گرداند و چشمش با دیدن ما در بهشت، روشن گردد.(11)
---------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت‌ها:
1- ابن اثیر ، النهایه فی غریب الحدیث ، ج3 ، ص240
2- طریحی، مجمع البحرین ، ماده عشر ، ج3 ، ص186
3- بحارالانوار، ج 44، ص 223 و ص 250.
4- کافی ،ج4، ص147؛بحار، ج45 ، ص 95 .
5 – سفینه البحار، ج 1، ص 312 (ماده تسع).
6- بحارالانوار ، ج45 ، ص 95 – 96.
7- همان، ج 98، ص 295.
8- حیاة الامام الحسین، ج 3، ‌ص 179.
9- الصحیح من سیرة النبی، ج 4، ص 306 .
10- مفاتیح الجنان، ص 476، اعمال روز عاشورا.
11. سید بن طاووس، اقبال الاعمال، ص 578، اعمال روز عاشورا. 

 

برگرفته از سایت مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی

اسلام علیک یا اباعبدالله الحسین

 

 

 

 

سیره امام حسین  علیه السلام آنگونه بود که از روی رحم و شفقت، به کسانی که اذن میدان رفتن می‌گرفتند، در ابتدا اذن نمی‌داد. اما این بار تفاوت داشت. به محض آنکه علی اکبر اجازه خواست، امام به وی اذن داد... و این سنت رسول الله  صلی الله علیه و آله بود. ایشان ــ بر خلاف رهبران دیگر که نزدیکان خویش را از معرکه دور می دارند ــ در غزوات هر کس که به او  صلی الله علیه و آله نزدیک‌تر بود را قبل از دیگران به جنگ می‌فرستاد .
حسین  علیه السلام سپس نگاهی ناامیدانه بر قد وبالای فرزند رشیدش کرد و آنگاه چشم به زیر انداخت و گریست...
گمان مدار که گفتم برو ، دل از تو بریدم *** نفس شمرده زدم همرهت پیاده دویدم
دلم به پیش تو ، جان در قفات ، دیده به قامت *** خدای داند و دل شاهد است من چه کشیدم
امام  علیه السلام پس از آنکه علی‌اکبر را روانه میدان ساخت، انگشت به آسمان بلند کرد و محاسن مبارک را به دست گرفت و اینگونه با خدای خویش راز ونیاز نمود: «ای خدا! شاهد باش که جوانی برای جنگ با این قوم به سوی آنان رفت که شبیه ترین مردم در خلقت و خوی و گفتار، به رسول الله   صلی الله علیه و آله است که هرگاه مشتاق دیدار رسول  صلی الله علیه و آله تو می شدیم به صورت وی نگاه می‌کردیم».
شه عشاق ، خلاق محاسن *** به کف بگرفت آن نیکو محاسن
به آه و ناله گفت: ای داور من *** سوی میدان کین شد اکبر من
به خلق و خوی آن رفتار و کردار *** بُد این نورسته همچون «شاه مختار»
آنگاه این آیه را قرائت کرد : «ان الله اصطفی آدم و نوحا و آل ابراهیم وآل عمران علی العالمین ذریة بعضها من بعض والله سمیع علیم»  یعنی «خداوند آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برتری داد ؛ آنها فرزندان (و دودمانی) بودند که (از نظر پاکی و تقوا و فضیلت) بعضی از بعض دیگر گرفته شده بودند و خداوند، شنوا و دانا است».
علی‌اکبر به سوی سپاه دشمن تاخت و رجزخوانان جنگی سخت کرد و بسیاری از سپاهیان یزید را به خاک انداخت.
کم‌کم تشنگی و زخم‌های متعدد، می‌رفت که تاب و توان ازکف اکبر برباید که یکی دشمنان ضربه‌ای بر سر آن حضرت وارد آورد. خون صورت وی را پوشاند و او را از پای درآورد. علی اکبر دست دور گردن اسب حلقه کرد تا بر زمین نیفتد و اسب در ازدحام دشمن و دشنه، به جای آنکه وی را به سوی خیمه‌گاه باز گرداند به قلب دشمن برد. د‍‍‍‍‍‍ژخیمان یزیدی دور اسب را گرفتند و از هر سوی بر پیکرش شمشیر وارد آوردند آنگونه که نوشته اند بدنش ریز ریز ( ارباً ارباً ) گردید.
اینجا بود که علی‌اکبر ، پدر را صدا کرد که: «یا ابتاه علیک منی الاسلام هذا جدی رسول الله ... ــ پدرجان، خداحافظ ، این جدم رسول الله  صلی الله علیه و آله است که به بالینم آمده و جامی پر از آب به من می‌نوشاند»...
امام  علیه السلام به سرعت خود را به پیکر اکبر رساند و صورت به صورت وی گذاشت و فرمود: «علی الدنیا بعدک العفا ــ بعد از تو ای پسرم اف بر این دنیا باد»...
دو چشم خویش بگشا و سؤال کن که بگویم *** ز خیمه تا سرِ نعش تو من چگونه رسیدم
آنگاه ــ مطابق زیارت مروی از امام صادق  علیه السلام ــ مشتی ازخون وی را به آسمان پرتاب کرد و شگفت آنکه قطره ای از آن به زمین برنگشت ...
حضرت زینب (س) که این صحنه را دید شتابان از خیمه‌ها بیرون آمد در حالیکه فریاد می‌زد: «یا اخیاه و یابن اخیاه ـ وای برادرکم و ای وای بر فرزند برادرم» و خود را بر پیکر علی اکبر افکند. امام  علیه السلام وی را گرفت و به خیمه‌ها بازگرداند و به جوانان فرمود: «برادر خویش را بردارید وبه خیمه ها برسانید» ...
آری! امام  علیه السلام تمامی شهدا و کشتگان را خود به خیمه‌ها می‌آورد ؛ به جز آن دو کشته که با شهادتشان کمر او را شکستند ؛ پسرش علی‌اکبر (س) ؛ و برادرش ابوالفضل العباس (س) ...
الا لعنة الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون.
منابع اصلی:
1. سید بن طاووس ؛ اللهوف فی قتلی الطفوف ؛ قم: منشورات الرضی، 1364 .
2. شیخ عباس قمی ؛ نفس المهموم ؛ ترجمه و تحقیق علامه ابوالحسن شعرانی ؛ قم: انتشارات ذوی‌القربی، 1378 .