شب‌های قدر چگونه در نقطه صفر بی‌گناهی بایستیم

یا امیرالمؤمنین! یعسوب دین! عشق شما/ ذره را بالاتر از خورشید رخشا می‌برد

 ارتباط «لیلة‌التقدیر»، «لیلة‌الإبرام» و «لیلة‌الإمضاء»

مجید معارف عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در خصوص فرارسیدن لیالی قدر و ایام شهادت امیرالمؤمنین(ع) گفت: شب‌های نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم ماه مبارک رمضان به عنوان لیالی قدر مطرح است البته شب قدر بر حسب آیات و روایات یک شب بیشتر نیست. قرآن کریم می‌فرماید: «نَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ، وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ» از آنجا که برای درک لیلة‌القدر سفارش شده که دهه سوم ماه مبارک رمضان و به ویژه سه شب نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم را مؤمنین به احیا برخیزند لذا به این شب‌ها اصطلاحا لیلة‌القدر می‌گویند.

وی اظهار داشت: اینکه رابطه این سه شب چیست و شب قدر واقعی، شبی که به واقعیت شب قدر نزدیک است کدام است و یا اینکه در این شب‌ها و مخصوصاً شب قدری که احتمال می‌دهیم شب قدر اصلی باشد چه کاری انجام دهیم که مرضی رضای خدا باشد و حداکثر بهره را ببریم، باید گفت برحسب روایات این سه شب، هر سه به نوعی در سرنوشت انسان تأثیر دارد و معمولاً در دوران گذشته از اهل بیت علیهم‌السلام می‌پرسیدند که ما از بین این سه شب، کدام شب را احیا بگیریم، ائمه اطهار(ع) در درجه اول تشویق می‌کردند که هر سه شب را بیدار باشند چون در هر سه شب قرار است اتفاقی بیفتد و هر سه شب، یک اسم و یک نامی دارد.

* شب‌های قدر و «لیلة‌التقدیر»، «لیلة‌الإبرام» و «لیلة‌الإمضاء»

این استاد دانشگاه تصریح کرد: شب نوزدهم در روایات،«لیلة‌التقدیر»، نام دارد که در آن تقدیرات یکساله آدمی از شب نوزدهم امسال تا شب نوزدهم سال آینده....

 

ادامه مطلب ...

فرشتگان در انتظار قیام امام زمان عج الله تعالی فرج الشریف

از روایات فراوانى که از پیشوایان معصوم(علیهم السلام) در مورد تعداد اصحاب حضرت مهدى(علیه السلام) وارد شده، استفاده مى شود که تعداد فرماندهان لشکرى و کشورى آن حضرت 313 نفر است و خداوند به وسیله آنها و با تأیید ملائکه و فرشتگان، شرق و غرب جهان را مى گشاید، و وعده خود را به اتمام مى رساند، و ریشه کفر و شرک و الحاد را مى سوزاند، و آیین حق را در روى زمین مستقر مى نماید.

اینک به قسمتى از روایاتى که در این زمینه وارد شده است، توجّه فرمایید:

1 ـ ابن عبّاس مى گوید: روزى که رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) درباره نبوت خود و امامت امیرمۆمنان على(علیه السلام) و یازده فرزند معصوم آن حضرت سخن مى گفت، فرمود:

«به راستى که خداى تبارک و تعالى نظرى به زمین افکند و مرا انتخاب نمود و پیغمبر قرار داد. بار دیگر نظرى به زمین افکند و على(علیه السلام) را انتخاب نمود و او را پیشوا و امام قرار داد. آنگاه به من فرمان داد تا او را، برادر، دوست، وصىّ، جانشین و وزیر خود گردانم. آرى! على از من است و من از على هستم. او شوهر دختر من، و پدر دو نوه من حسن و حسین است.

آگاه باشید که خداى تعالى، من و آنها را حجّت بر بندگان خود ساخته، و از صلب حسین امامانى قرار داده است که دین مرا بر پا مى دارند و وصیّت مرا حفظ مى کنند. نهمین آنها قائم اهل بیت من و مهدى اُمّت من است که در خوى، گفتار و کردار از همه کس به من شبیه تر است. او بعد از غیبت طولانى و سرگردانى مردم، ظاهر مى شود امر خدا را آشکار مى کند و دین حق را ظاهر مى سازد. به یارى خداوند تأیید مى گردد، و به وسیله فرشتگان یارى مى شود، و زمین را پر از عدل و داد مى نماید همان گونه که پر از ظلم و ستم شده است».(1)

2 ـ امام حسن مجتبى(علیه السلام) در حدیثى از امیرمۆمنان على(علیه السلام) نقل کرده است که فرمود:

«در آخر الزمان و سختى روزگار و جهالت مردمان، خداوند مردى را بر مى انگیزد که او را با فرشتگان تأیید مى کند و یارانش را محافظت مى نماید، و او را با آیاتش یارى مى دهد و بر سرتاسر زمین مسلّط مى گرداند، تا همگان در برابر او خواه و ناخواه منقاد شوند. او زمین را از قسط و عدالت و نور و برهان پر مى کند ... طول و عرض جهان به تسلّط او در مى آید. در روى زمین....

  ادامه مطلب ...

عنایت امام زمان(عج) به مرد لحاف‌دوز

در زمان ملاعلی کنی، لحاف‌دوزی بود که مورد توجه حضرت ولی‌عصر(عج) قرار داشت. او مکتب نرفته بود اما خداوند نور علم را در سینه‌اش قرار داده بود و این نور علم در اثر بندگی خدا و عبودیت در انسان پیدا می‌شود.


 دعای مشهوری منسوب به امام زمان(عج) است که حضرت در این دعا حدود چهل درخواست از ذات اقدس الهی می‌کند به همین منظور به شرح دعای حضرت ولی‌عصر(عج) به روایت حجت‌الاسلام سیدحسین هاشمی‌نژاد کارشناس مذهبی اشاره می‌شود که بخش نهم آن در ادامه می‌آید:

«اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفیقَ الطّاعَةِ وَبُعْدَ الْمَعْصِیَةِ وَصِدْقَ النِّیَّةِ وَعِرْفانَ الْحُرْمَةِ وَاَکْرِمْنا بِالْهُدى وَالاِسْتِقامَةِ وَسَدِّدْ اَلْسِنَتَنا بِالصَّوابِ وَالْحِکْمَةِ وَامْلاَ قُلُوبَنا بِالْعِلْمِ وَالْمَعْرِفَةِ وَطَهِّرْ بُطُونَنا مِنَ الْحَرامِ وَالشُّبْهَةِ وَاکْفُفْ اَیْدِیَنا عَنِ الظُّلْمِ وَالسَّرِقَةِ وَاغْضُضْ اَبْصارَنا عَنِ الْفُجُورِ وَالْخِیانَةِ وَاسْدُدْ اَسْماعَنا عَنِ اللَّغْوِ وَالْغیبَةِ وَعَلَى الْمُتَعَلِّمینَ بِالْجُهْدِ وَالرَّغْبَةِ وَعَلَى الْمُسْتَمِعینَ بِالاِتِّباعِ وَالْمَوْعِظَةِ وَعَلى مَرْضَى الْمُسْلِمینَ بِالشِّفآءِ وَالرّاحَةِ وَعَلى مَوْتاهُمْ بِالرَّأْفَةِ وَالرَّحْمَةِ وَ عَلى مَشایِخِنا بِالْوَقارِ وَالسَّکینَةِ وَعَلَى الشَّبابِ بِالاِنابَةِ وَالتَّوْبَةِ وَعَلَى النِّسآءِ بِالْحَیآءِ وَالْعِفَّةِ وَ عَلَى الاَغْنِیآءِ بِالتَّواضُعِ وَالسَّعَةِ وَعَلَى الْفُقَرآءِ بِالصَّبْرِ وَ الْقَناعَةِ وَعَلَى الْغُزاةِ بِالنَّصْرِ وَالْغَلَبَةِ وَعَلَى الاُسَراءِ بِالْخَلاصِ وَالرّاحَةِ وَعَلَى الاُمَرآءِ بِالْعَدْلِ وَالشَّفَقَةِ وَعَلَى الرَّعِیَّةِ بِالاِنْصافِ وَ حُسْنِ السّیرَةِ وَ بارِکْ لِلْحُجّاجِ وَالزُّوّارِ فِى الزّادِ وَالنَّفَقَةِ وَاقْضِ ما اَوْجَبْتَ عَلَیْهِمْ مِنَ الْحَجِّ وَالْعُمْرَةِ بِفَضْلِکَ وَرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ».

*علم

عرض شد باید از قلب و علم و معرفت صحبت شود و راجع به قلب مطالبی بیان شد، اما راجع به علم، ما دو نوع علم داریم، یک علم اکتسابی است که انسان با خواندن و استاد دیدن و مطالعه کردن و کوشش کردن نصیبش می‌شود. هر چه استادش بهتر باشد، دانشگاهش بهتر باشد، رشته تحصیلی‌اش بهتر باشد، نتیجه و حاصل بالاتر و بهتر است.

و یک علم داریم که خواندنی نیست و علم الهی است که نیاز به استاد و مکتب و دانشگاه ندارد، لذا حضرت عیسی مسیح(ع) در گهواره تکلم می‌کند و می‌فرماید:«اِنّیِ عَبْدُاللّهِ آتَانِیَ الْکِتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیّاً وَ جَعَلَنِی مُبَارَکاً»، استاد که نداشته معلم که نداشته؟ اما تکلم می‌کند و می‌فرماید: من بنده خدا هستم، خدا به من کتاب داده است و من را نبی قرار داده و وجود من را برای مردم مبارک قرار داده است. در علم الهی هیچ کدام از شروط اکتسابی وجود ندارد، یعنی استاد و مکتب و دانشگاه نمی‌خواهد و انبیاء و اولیاء صاحب چنین علمی بود.

حضرت امام صادق(ع) درباره علم الهی می‌فرماید: علم به آموختن نیست. علم تنها نوری است که قرار می‌گیرد در دل کسی که خداوند تبارک و تعالی اراده هدایت او را کرده است.

لذا بعضی از بزرگان بوده‌اند که مکتب نرفتند، اما...

 

ادامه مطلب ...

تذکّراتی دربارۀ ماه مبارک رمضان


مرحوم حاج آقا مجتبی تهرانی
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
 
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ؛ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُکَ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ‏ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُکَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ»؛[1]

ماه مبارک رمضان، ماه نزول و صعود است!
پیش از آنکه وارد بحث شوم این مطلب را عرض می‏‌کنم که به تعبیر اهل معرفت، ماه مبارک رمضان، ماه سلوک الی ‏الله‌تعالی است، دار ضیافت الله است. تعبیرات گوناگونی در این باب وجود دارد. ماه مبارک رمضان، ماه فرود و نزول و ماه صعود است. نزول و فرود، یعنی کلام الهی از مصدر وحی نازل می‏شود و از ناحیه ربّ به سوی عبد فرود می‌‏آید، خداوند با بندگانش سخن می‌‏گوید. لذا قرآن، در لیله قدر که ماه مبارک رمضان است بر قلب مقدّس پیغمبراکرم نازل شد. لذا ماه نزول کلام الهی به سوی بندگانش است. از آن طرف ماه صعود هم است، یعنی ماهی است که ربّ به عبدش اجازه داده است که بدون حجاب با او سخن بگوید و آنچه مورد نظرش است در تمام امور دنیوی و اخروی، با خدا و ربّش در میان بگذارد.

ماه‌‏های دیگر هم همین‏ طور است، امّا خصوصیّت این ماه این است که در این ماه بررسی کردن دعاها عند الرّب هیچ توقّفی ندارد و تسریع در اجابت صورت می‌گیرد. من در گذشته این بحث را گفته‌‏ام و نمی‏‌خواهم وارد این بحث بشوم. لذا اهل معرفت، از قرآن به قرآن نازل تعبیر می‏‌کنند و از دعا به قرآن صاعد تعبیر می‏‌کنند و می‏‌گویند: دعا هم قرآن است؛ امّا قرآن صاعد است. قرآن کریم از ناحیه ربّ نزول پیدا می‌‏کند و دعا از ناحیه عبد به سوی مولایش صعود پیدا می‌‏کند. پس این ماه، ماه راز و نیاز است؛ ماه گسستن از سوی ربّ است و پیوستن به ربّ است؛ اصلاً ما هر تعبیری نسبت به ماه مبارک رمضان کنیم باز هم نارسا خواهد بود.

ثواب قرائت هرآیه از قران در ماه مبارک
لذا اگر شما به روایاتی که در ماه مبارک رمضان وارد شده مراجعه کنید، می‏‌بینید که به دو چیز زیاد سفارش شده است؛ یک، قرائت قرآن که در روایت دارد، از نظر اجر هر آیه‏‌اش با یک ختم قرآن در ماه‌‏های دیگر معادل است؛ یعنی اگر یک آیه در ماه ‏مبارک رمضان بخواند، اجر و ثوابش با یک ختم قرآن از اوّل تا آخر، در ماه‌های دیگر معادل است. این اختصاص به ماه مبارک رمضان دارد و ما روایات زیادی در این ‏باره داریم. من در گذشته‏ هم به این روایات اشاره کردم که «لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ رَبِیعٌ، وَ رَبِیعُ‏ الْقُرْآنِ‏ شَهْرُ رَمَضَان‏»؛[3] هر چیزی بهاری دارد و بهار قرآن ماه مبارک رمضان است. لذا به آن خیلی سفارش شده است.

ماه رمضان، برجسته‌ترین ماه است!
در روایتی است از امام‏ صادق ـ صلوات‌‏الله‌‏علیه ـ وقتی ایشان ماه‌ها را تعریف می‏فرمایند: «فَغُرَّةُ الشُّهُورِ شَهْرُ اللَّهِ عَزَّ ذِکْرُهُ»؛ ماه رمضان، برجسته‏ترین شهر است......
ادامه مطلب ...