ربیع الانام چیست؟

 حجه السلام مجتبی مظلومی مراغه ای

" ربیع الانام " یکی از زیباترین القاب حضرت ولی عصر (عج) است ، که در زیارت آن حضرت آمده است ، در یک نگاه به معنای بهار انسانها معنا می شود ، اما به نظرم معنایی بزرگ و مفهومی جامع دارد.

طریحی در مجمع البحرین می نویسد: المطر فی الربیع، سمی ربیعا لانّ اول المطر یکون فیه و به ینبت الربیع.

یعنی اینکه ربیع بارانی است که در بهار می بارد و ربیع به این خاطر باران بهاری نامیده شده است که اولین باران در آن می بارد و با آن باران، بهار می شود.

با این مفهوم می توان گفت ربیع به معنای بهار و باران بهاری است و انام به معنای بشر و مردم است ، فراتر از این مفهوم سطحی انام به معنای همه مجودات و بشریت است.

اگر به این مساله با نگرشی عمقی نگاه کنیم خواهیم دانست که "ربیع الانام" یعنی بارانی که باعث رشد و شکوفایی بشریت می شود ، یعنی جد آن حضرت در عصر حاضر وسیله ای برای رسیدن به کمال و تعالی است ، اینک این بشریت است که باید دست به دامان آن حضرت بزند تا راه رشد و کمال را پیدا کرده از گمراهی نجات پیدا کند.

اگر در معنا و مفهوم "بهار" نگاه کنیم خواهیم دید که با آمدن بهار دل انسانها شاداب و سرزنده شده از پژمردگی نجات پیدا می کند ، حضرت مهدی (عج) نیز با آمدنش نوید بخش آزادی و آزادگی شده و دل انسان ها از رفتن به وادی مردگی نجات پیدا کرده و ثمره این ظهور جان تازه یافتن در رگ های حیات بشری خواهد بود ، انشاءالله.
برگرفته از سایت الف

جنّت در ایران است!

گزیده ای ازسخنرانی حضرت آیت الله روح الله قرهی(مد ظله العالی)

در دومین شب از جشن بزرگ نیمه شعبان المعظم


زمانی که دنیای بشر، حسنه خواهد شد

در جلسه شب گذشته بیان کردیم: آنچه ذوالجلال و الاکرام در هبوط انسانی قرار داد، برای این که انسان‌ها یله و رها نباشند، هادیان الهی بود. امّا این هادیان الهی، فقط یکی از ستون‌ها است و تا امّتی نباشد، طبعاً هادیان الهی نمی‌توانند آنچه را مدّنظر ذوالجلال و الاکرام است، محقّق کنند.

لذا تنها حلقه وصل، همان تبعیّت است، «فَمَنْ تَبِعَ هُدایَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون»[1] که اگر این حلقه وصل میان امام و امّت شکل گیرد، صد در صد آرامش و امنیّت به وجود می‌آید و جامعه بشری به جایی می‌رسد که دیگر دنیای او، دنیای حسنه خواهد بود، «رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّار»[2].

پس معلوم می‌شود همه این مطالب در نکته بسیار مهم «تبعیّت» نهفته شده و بشر مع‌الأسف از روز نخست فراموش کرد که این مطلب بسیار جدّی است و نفع تبعیّت صد در صد برای خود اوست و دنیایش جسنه می‌گردد. اولیاء خدا و بزرگان در مباحث اخلاقی و یا کلامی فرمودند: هر کسی دنیایش، دنیای حسنه نشود؛ بدانید که آخرتش هم حسنه نخواهد بود.

اتّفاقاً مصداق این دنیای حسنه، همین است که اگر از امام تبعیّت شود، همه مشکلات و آنچه عامل خطاهای بشری است(خطای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، فردی و ...) از بین می‌رود. همان‌طور که در جلسه گذشته بیان کردم، یکی از اسامی دنیا در زمان ظهور حضرت، جنّت الصّغری است. یعنی در زمان حضرت، بهشت در زمین به وجود می‌آید. وقتی عدالت گسترش پیدا کرد، بهشتی در دنیاست.

خیلی جالب است، بزرگان ما، اعاظم ما، از جمله ابوالعرفا، حسب فرمایش شیخنا الاعظم تبیین فرمودند که در آن زمان، حداقل عمر صد سال است و بعضا پانصد سال است! - البته روایات هم طولانی شدن عمر را تبیین کردند، امّا میزان آن را نفرمودند - یعنی عمرها به عمرهای حقیقی برمی‌گردد. چون وقتی امنیّت اقتصادی و اجتماعی و ... وجود داشته باشد، دیگر استرس‌ها از بین رفته و آرامش حقیقی به وجود می‌آید. در آن زمان، تولید، تولید صحیح و غذا، غذای مکفی و مفید است. یعنی تغذیه بشر، تغذیه صحیح است و همه این موارد در دولت مهدوی به وجود می‌آید.

هادیان الهی، علم خدا هستند و همه مطالبشان براساس علم و حکمت است. امّا مع‌الأسف بشر این را تا به حال نفهمیده و این خیلی درد است. بشر می‌گردد که از طرق دیگر عدالت را گسترش دهد که هیچگاه به آن نمی‌رسد. در جلسه گذشته روایتی را از حضرت صادق القول و الفعل خواندم که فرمودند: خداوند اجازه می‌دهد حاکمان بیایند و بروند تا دیگر کسی نگوید: اگر ما بودیم، طیف، صنف و حزب ما می‌توانست عدالت را گسترش دهد.

لذا نور در آیه «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض‏» هم نور ولایت و امامت و هدایت است که اگر بشر از روز نخست به این نور و هادیان الهی اقتدا می‌کرد، کارش به این‌جا کشیده نمی‌شد و به چه کنم چه کنم نمی‌افتاد. امروزه دنیا پر از ظلم و جور است. این که تبیین می‌فرمایند، وقتی حضرت می‌آید «مُلِئَتْ‏ قسطاً و عَدْلاً». عنوان حقیقی قسط به معنای برگشتن همه مطالب به جایگاه حقیقی‌اش، است که حتّی تغذیه بشر هم به سلامتش بازمی‌گردد. آنچه به نام بیماری‌هاست، همه از بین می‌رود. البته این‌ها از باب معجزه نیست، بلکه از باب صحّت تبیین شیء به جایگاه خودش است. مهم‌تر از همه این‌ها هم تبعیّت همه مردم از امامی است که در سایه تبعیّت از او دیگر خوف و حزنی نیست، «فَمَنْ تَبِعَ هُدایَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون». خوف اقتصادی، خوف صحّت دنیایی و ... دیگر در میان نیست.

جنّت در ایران است!

لذا اسّ و اساس این است که مردم برسند به این مطلب که بدانند همه این مطالب در سایه تبعیّت ایجاد می‌شود. ولی... 

ادامه مطلب ...