کربلا، نشانه‌ی تامّ و کامل وفای به عهد است

Image result for ‫شهادت اباعبدلله‬‎


Image result for ‫السلام علیک یا اباعبدالله‬‎


وفای به عهد؛ نشانه‌ی صفای درون و دوری از دنیاست


حضرت آیت‌الله قرهی(مدّ ظلّه العالی)



حبّ دنیا همه چیز را از انسان می‌گیرد، حتّی عهدی را که انسان بسته است. علّت بی‌وفایی، حبّ به دنیاست. همه‌ی خطاها از حبّ به دنیا و باور نکردن آخرت، نشأت می‌گیرد. انسان باید آخرت را باور کند و بداند متعلّق به این دنیا نیست، بلکه برای بهره‌برداری از دنیا آمده است. البته نه آن بهره‌برداری که فکر کنیم منظور مادیّات است. اتّفاقاً در مورد امور مادّی برعکس است و آن‌ از ما بهره‌برداری می‌کند. اگر دچار مادیّات شویم، مادیّات از ما بهره‌برداری می‌کند. نه این که مادیّات بد باشد، بلکه ابزار برای آخرت است. ولی وقتی گرفتار مادیّات شدیم، حبّ دنیا می‌آید و وای بر این حبّ دنیا که وقتی آمد، همه چیز را می‌گیرد، از جمله وفای به عهد را!

حبّ به دنیا، انسان را فراموشکار می‌کند، به این که باید در این دنیا حتماً و حتماً باوفا باشد. امیرالمؤمنین جمله‌ای دارند که در تحف‌العقول آمده و خیلی جالب این وفای به عهد را نشانه‌ی صفای درون و دوری از دنیا می‌دانند. چون این مسئله خیلی مهم است، همین‌طوری به هم می‌گوییم: دوستت دارم، عاشقتم، چاکریم، نوکریم و ...، امّا در بزنگاه‌های سخت معلوم می‌شود که طرف راست می‌گوید یا خیر.

آن‌جا که گاهی حتّی امر دائر می‌شود که به سود به ظاهر برای من(حتّی در امور مادی) یا رفیقم؟! آن‌جاست که نشان می‌دهد راست می‌گوید که دوستت دارم یا خیر و این صفای درونش هست یا خیر. این که بگوید: تا آخرش با تو هستم، امّا وسط راه ببرد، دلالت بر حبّ دنیاست که تا تقی به توقی خورد و طور دیگری شد و از ریاست پایین آمد و منصبی ندارد، دیگر دوستی را فراموش می‌کند و ارادت ندارد. این خودش عین نامردی است. معلوم می‌شود ارادت من برای حبّ دنیا و حبّ نفس بوده است. ارادت من، ارادت به میز و مقام بود، ارادت به خود شخص نبود. لذا همین حبّ به دنیاست و خود این، دلالت بر این است که صفای درون نداریم.

یا حتّی آن کسی که پست و مقامی دارد هم باید دید در چه موقعیّت‌هایی راجع به مردم اظهار حبّ می‌کند. بیان کردم که سالیان پیش، آقایی وقتی برای نمایندگی یکی از شهرستان‌ها کاندید شده بود، مدام می‌گفت: مردم باوفا، بسیار ولایی و چنین و چنان. وقتی رأی نیاورد، به او زنگ زدم که حالش را بپرسم و بگویم: خیلی مهم نیست. گفت: آقا! خلایق هر چه لایق! مردم نمی‌فهمند. عجب! تا دیروز می‌گفت: مردم فهیم شهرستان .......، امروز که رأی نیاورد، می‌گوید: مردم نمی‌فهمند. این حبّ به دنیاست.

آن‌هایی هم که عهد و پیمان می‌بندند، به خصوص با خدای خودشان، ألست بربّکم، ما از روز اوّل عهد و پیمان بستیم، قالوا بلی، امّا عهد و پیمان را شکستیم و عبد نفس و عبد شیطان و گرفتار شدیم.

چگونه دین‌داری کنیم؟

این وفای به عهد، صفای درونی است. امیرالمؤمنین، اسدالله الغالب، علیّ‌بن‌أبی‌طالب(صلوات اللّه و سلامه علیه) بیان می‌فرمایند: «عِبَادَ اللَّهِ‏ افْزَعُوا إِلَى قِوَامِ دِینِکُمْ »، بندگان خدا برای قوام و برپایی دینتان بشتابید. دین‌دار باشید. به چه چیزی؟ «بِإِقَامِ الصَّلَاةِ لِوَقْتِهَا »، همان که ظهر هم بیان کردم که یکی از خصایص حرّ که سبب برگشت او شد، نماز اوّل وقت بود. وَ صِلَةِ الرَّحِمِ وَ خَوْفِ الْمَعَادِ ، بترسید از فردای قیامت، به هر حال این دنیا گذراست، هر که هر کاری کند، زور بگوید، زور بشنود، ظالم باشد، مظلوم باشد، فقیر باشد، ثروتمند باشد، همه می‌گذراند و می‌روند. باید خوف از معاد داشته باشید. وَ إِعْطَاءِ السَّائِلِ ، عطا کردن به سائل.

صفای درونی یک جوان، ظهر امروز من را گرفت، در دسته‌ی عزاداری که بودیم، آمد، گفت: سائلی، کسی که نیاز داشت (ظاهراً می‌دانسته که نیازش هم واقعی است) از من در شهرمان درخواستی کرد و من جواب رد دادم. احساس می‌کنم که نکند حضرت ابالفضل و أبی‌عبدالله از من راضی نباشد و من ....  ادامه مطلب ...