شادباش ولادت کریم اهلبیت حضرت امام حسن مجتبی علیهالسلام

 

 

مسیر عشقبازان سوی یار است

زمین عشقبازی کوی یار است

به هر جان بنگری بینی خدا را

که دائم در تجلی روی یار است

اگر دعوت شدی در این ضیافت

زیمن مقدم نیکوی یار است

شب قدری که قرآن گشته نازل

همه قدرش زعطر بوی یار است

اگر دلها در این شبها خدایی است

بدان ماه مبارک مجتبایی است

حسن سرمایه ی زهرا و حیدر

مبارک سوره ی قرآن داور

دلیل برکت نسل محمد

حسن زیباترین تفسیر کوثر

پس از جد و اب و ام، مجتبی هست

برای چهارده معصوم، سرور

زیا محسن اگر حاجت بخواهی

قسم براو بده، با دیده ی تر

بود نزد خدایش آبرو دار

به نام او گنه از دوش بردار

خدا را شکر نامت بر لب ماست

که نام تو صفای مکتب ماست

حسینت بر تو ما را رهنمون است

رسیدن بر تو اوج مذهب ماست

اگر اهل مناجات خدایی

نگاه تو صفای هر شب ماست

نه که امشب، تمام عمر سوگند

حسن جان یا حسن جان یارب ماست

دوچشمت از گدا خسته نباشد

درت بر سائلان بسته نباشد

نبی هنگام دیدار تو، مدهوش

که دیدار تو از سر می برد هوش

بدی دیگران و خوبی خود

کنی با حسن خلق خود فراموش

ادب سازی کنی، در کودکی هم

به نزد مرتضی هستی تو خاموش

بود عمری که از زهرا بخواهیم

کند ما را به راه تو کفن پوش

اگر از نام ثاراله مستیم

رهین لطف و احسان تو هستیم

تو قرآن کریم و راستینی

خداوند کرم روی زمینی

تمام سوره ی المومنونی

که فرزند امیرالمومنینی

زتو کم خواستن نوعی گناه است

تو دست باز رب العالمینی

تو آنی که بدون شک بگویم

حسین و کربلا می آفرینی

تو با صلحی که اندر کوفه کردی

مسیر عشق را مکشوفه کردی

الا ای که به هر دوران غریبی

نشان تو بود، جانان غریبی

معاویه تو را بهتر شناسد

که تو در لشگر یاران غریبی

زیارتنامه هم حتی نداری

قسم بر تربت ویران غریبی

امام دوم خانه نشینی

زنامردی نامردان غریبی

تو کودک بودی و غربت کشیدی

تو مادر را به خاک کوچه دیدی

سروده ی جواد حیدری  

 ***

وقتی که زهرا مثل تو فرزند دارد

پیوسته بر روی لبش لبخند دارد

پیغمبر و حیدر نه، بلکه ماسواله

هرچند را هر قدر که دارند، دارد

گهواره اش عرش خدا باشد عجب نیست

چون با خدایش از ازل پیوند دارد

مادر شدن هم حس زیبا و قشنگی است

وقتی که زهرا مثل تو فرزند دارد

سروده ی محمد بختیاری

***

ضمانت‌‏نامه هزار دعای مقبول!

آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی  

اعوذ بالله من الشیطان الرّجیم؛ بسم الله الرّحمن الرّحیم؛ و الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی محمّد و آله الطّیّبین الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.
بسم الله الرّحمن الرّحیم؛ اللّهم صَلِّ عَلَی محَمّدٍ وَ آلِ محمَّدٍ و اسمَع نِدائی إذا نادَیتُک و اسمَع دُعائی إذا دَعَوتُک و أقبِل عَلَیَّ إذا ناجَیتُک فَقَد هَرَبتُ إلیکَ وَ وَقَفتُ بَینَ یَدَیک.
مروری بر مباحث گذشته

گفته شد که ماه مبارک رمضان، ماه تلاوت کلام الهی است که از مصدر وحی نازل شده است و هم
چنین ماه دعا است، یعنی راز و نیاز و سخن گفتن عبد با ربّ و مطرح کردن احتیاجاتش، چه دعای مأثور و چه دعای غیر مأثور باشد. از افضل اعمال این ماه تلاوت قرآن و دعا کردن است.
بحث ما نسبت به روش دعا در دعای مأثور و هم
چنین در آیات شریفه قرآن بود. جلسه گذشته به اینجا رسیدم که انسان باید در دعاها و تقاضاهایش از خداوند آنچه را که برای خود میخواهد، همان را برای برادران ایمانیاش هم بخواهد. این مسأله در آیات قرآن خیلی روشن بود: «رَبَّنَا اغْفِرْ لی‏ وَ لِوالِدَیَّ وَ لِلْمُؤْمِنین».  این یک روش دعا است که همان چیزی که انسان برای خودش میخواهد، برای دیگران هم بخواهد. جلسه گذشته روایاتی را هم در ارتباط با دعاهای پیغمبر اکرم نسبت به خودشان و امیرالمؤمنین(علیهالسلام) مطرح کردم.
دعا برای غیر، نشانه کمال و فضیلت ایمان

حالا می
خواهم به‌‏طور کلّی به بحثی اشاره کنم که در دعا کردن برای دیگران مطرح است. ما در باب ایمان و مؤمن مطلبی داریم که جزء معارف اساسی ما است. آنجا می‏‌گوییم مؤمن آنگاه به کمال ایمان میرسد که آنچه را که برای خود میخواهد، برای برادرهای ایمانیاش هم بخواهد. بعضی روایات این مطلب را به عنوان کمال ایمان و بعضی دیگر به عنوان افضل ایمان مطرح میکنند. در آینده اشاره میکنم که منشأ این مسأله چیست.

دو روایت مطرح می
کنم که هر دو از پیغمبر اکرم است. در روایت اوّل دارد که حضرت فرمودند: «لَا یَسْتَکْمِلُ الْمَرْءُ الْإِیمَانَ حَتَّى یُحِبَّ لِأَخِیهِ مَا یُحِبُّ لِنَفْسِه».  بنده به کمال ایمانی نمیرسد و به آن دست پیدا نمیکند، مگر این‏که به چنین حالت روحی برسد که آنچه را که برای خود میخواهد، برای برادر مؤمنش هم دوست بدارد. هر چه برای خود میخواهد برای او هم بخواهد، آنچه که برای خودش دوست دارد، برای او هم بخواهد. این یک روایت که تعبیر «استکمال ایمان» را مطرح می‏‌فرماید.

حضرت در روایت دوم می‏‌فرماید: «أفضل الإیمان أن تحبّ لله و تبغض لله و تعمل لسانک فی ذکر الله عزّوجلّ»؛ با فضیلت
ترین ایمان این است که انسان حبّ و بغضش بر محور خدا باشد و همیشه بر زبانش ذکر الهی را جاری کند. «و أن تحبّ للنّاس ما تحبّ لنفسک»؛ و آنچه را که برای خود میخواهد، برای برادر مؤمنش هم بخواهد.

تا اینجا با آن روایت اول مشترک بود، امّا در ادامه دارد: «و تکره لهم ما تکره لنفسک». و آنچه را که برای خود مکروه می
دارد، برای دیگران هم مکروه بدارد. اصلاً در باب ایمان، این موضوع یکی از اساسیترین مباحث معرفتی ما است که مؤمن آنچه را که از خوبیها برای خود میخواهد، برای برادران ایمانیاش هم بخواهد و آنچه را که از بدیها و شرور برای خود نمیخواهد، برای دیگران هم نخواهد. این مسأله هم در مورد جلب منفعت و هم در مورد دفع ضرر مطرح است.
بینش مادّی، عامل کوتاهی در دعا برای غیر

در دعا و خواستن و تقاضا است که معلوم می
شود انسان در چه پایهای از درجه ایمانی قرار گرفته است. آیا در آن اموری که از خدا برای خودش میخواهد، بین خود و دیگری فرق میگذارد یا فرق نمیگذارد؟ من تقریباً بحث را ریشهای کردم. اصلاً دعا یکی از مصادیق خیلی بارز و روشن این روایات است. چون در این روایات تقاضا مطرح است؛ یا تقاضای جلب منفعت است و یا تقاضای دفع ضرر است. در اینجا این بحث مطرح است که ـ‏ نعوذبالله‏ ـ چه میشود که انسان در دعا کردن بین خودش و دیگری تفاوت قائل میشود؟ معارف ما میگوید نباید تفاوت قائل شوی، چرا تفاوت قائل میشوی؟

حالا من سِرّش را می
گویم. سِرّ این تفاوت قائل شدن، بینش غلطی است که داعی ـ‏ یعنی درخواست کننده ‏ـ نسبت به مدعوّ ـ‏ یعنی آن موجودی که دارد از او درخواست می‎‎کند ـ دارد. سِرّش بینش این داعی است. ما موجودات مادّی هستیم که مادیّت، روی روح ما اثر گذاشته و سبک بینشها و تفکّرات ما را مادّی کرده است، تا جایی که حتی بینش ما نسبت به خدا هم به سبک مادّی شده است.

حالا یک مثال می
زنم که روشن شود، مثلاً من به پول احتیاج دارم، رفیقی دارم که او هم به پول احتیاج دارد، حالا میخواهم بروم سراغ کسی و از او تقاضا کنم که بیا گره کار ما را باز کن؛ وقتی سراغ او رفتم، اوّل حاجت خودم را میگویم، چون میترسم اگر اوّل حاجت دوستم را بگویم و حاجت او را بدهد، کم بیاورد و بعد گره من باز نشود! چون دیدگاهم مادّی است؛ چون میدانم که پول او لایتناهی نیست و سقف دارد. لذا نگرانم که نکند اگر حاجت دوستم را داد، به من بگوید دیگر حاجت تو را نمی‏‌توانم بدهم.

این سیستم تفکر مادّی در باب دعا و خواسته
هایمان از خدا هم مطرح است. اگر این سیستم فکری و بینشی که رنگ مادیّت گرفته است، در بحث دعا و درخواست از خدا هم مطرح شود، نتیجه‏‌اش این می‌‏شود که انسان اوّل حاجت خودش را مطرح میکند و بعد حاجت دوستش را میگوید. چون سبک تفکرش مادّی است. یعنی هنوز خدا را آنطور که باید بشناسد، نشناخته است. نمیداند که اعطای خدا از خزائن نعمت و کرم و رحمتش نمیکاهد. به همین جهت است که در دعا خودم را بر دیگران مقدّم میدارم.

این‏ها تقدیم و تأخیر بود، حالا می
آییم سراغ این‏که آنچه که برای خود میخواهم، برای او هم بخواهم. چرا عین آنچه که برای خودم میخواهم، برای دیگری نمیخواهم؟ چون میترسم اگر برای او بخواهم دیگر نوبت به من نرسد! دو روایت از پیغمبر اکرم خواندم که هر دو مربوط به ایمان بود. میگوید استکمال ایمان به این است که آنچه برای خود میخواهی، برای دیگری هم بخواهی. معنای روایت این است که من به آن موجودی که قادر مطلق است و نعَمَش، رحمتش و کرمش بینهایت است، ایمان دارم. این کمال ایمان و افضل ایمان است. حالا ببین بینشت نسبت به خدا چگونه است؟
در همه حاجات غیر از غفران، دیگران را مقدّم کن

در روایاتی که جلسه گذشته مطرح کردم، داشتیم آنچه که برای خود می
خواهی برای غیر هم بخواه و کم و کسر نگذار. پیغمبر اکرم هم نسبت به علی(علیهالسلام) این‏چنین بودند؛ فقط یک مورد استثنا بود که آن هم نشدنی بود و آن نبوّت بود. این کمال ایمان است. خزائن الهی انتها ندارد. من و تو هستیم که در این عالم هرچه میبینیم، همه را محدود میبینیم. او بینهایت و نامحدود است. لذا من عرض کردم که این تنگنظری در دعا در ارتباط با بینش غلط و مادّی انسان است.
امّا مسأله تقدیم و مقدّم داشتن غیر در دعا؛ در باب استغفار گفتم که قرآن به ما آموخته است که اوّل برای خودت و بعد برای دیگران آمرزش بخواه. جهتش را هم گفتم و دیگر تکرار نمی
کنم. امّا نسبت به غیر آمرزش چ‏طور؟ در آنجا غیر را بر خودت مقدّم بدار! میخواهی راجع به حاجات دنیوی دعا کنی، هم تو گرفتاری و هم دیگری گرفتار است، هم تو مریضی و هم او مریض است؛ اینجا او را مقدّم بدار. به ‏طور کلّی در همه حاجات، به جز بحث طلب غفران، غیر را مقدّم کن.
وجوه تقدیم غیر در دعا

راجع به تقدیم غیر، چند وجه وجود دارد. یک ‏وقت هست او را مقدّم می
دارم و مؤخراً بعد از او برای خودم دعا می‏‌کنم؛ البته این خودش خوب است و کاشف از یک حُسن باطنی است، امّا به نظر من این زیاد مهم نیست. وجه دوم این است که فقط برای او دعا میکنم؛ با این‏که خودم هم همان مشکل را دارم، ولی برای خودم دعا نمیکنم و فقط برای او دعا میکنم. این وجه نسبت به وجه قبل، یک سطح بالاتر است. من در گذشته این بحث را کردم و روایتش را هم آوردم که چرا این کار بالاتر است.

ما در روایات متعدّدی داریم که اگر کسی برای غیر دعا کند، خداوند هزار برابر به او می
دهد. افرادی را هم از اصحاب ائمه(علیهمالسلام)، مثل ابراهیم بن‏شعیب، عبدالله بن‏جندب، عیسی بن‏اعین و معاویه بن‏وهب را در تاریخ داریم که این‏ها عدّهای بودند که به خصوص در حساسترین موقعیّتها ـ‏ مثل عرفات در روز عرفه که میگویند آنجا از زوال شمس تا غروب، دعا مستجاب است‏ ـ فقط برای دیگران دعا میکردند و برای خودشان اصلاً دعا نمیکردند.
ضمانت‌‏نامه هزار دعای مقبول!

ابراهیم بن‏‌هاشم نقل می
کند که عبدالله بن‏‌جندب را در موقف عرفات دیدم که دعا میکرد و هر چه بود، برای دیگران میگفت تا این که مردم از عرفات خروج کردند. گفتم این چه روش عجیب و غریبی بود؟! او هم در جواب به من گفت: «وَ اللَّهِ مَا دَعَوْتُ إِلَّا لِإِخْوَانِی»؛ به خدا قسم من دعا نکردم مگر برای برادرهایم؛ بعد علّتش را میگوید: «وَ ذَلِکَ أَنَّ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ أَخْبَرَنِی أَنَّهُ مَنْ دَعَا لِأَخِیهِ بِظَهْرِ الْغَیْبِ نُودِیَ مِنَ الْعَرْشِ هَا وَ لَکَ مِائَةُ أَلْفِ ضِعْفِ مِثْلِهِ»؛ امام هفتم(علیهالسلام) من را آگاه کرد که هرکسی پشت سر برادر مؤمنش دعا کند، از عرش ندا میرسد هزار برابرش برای تو! «فَکَرِهْتُ أَنْ أَدَعَ مِائَةَ أَلْفِ ضِعْفٍ مَضْمُونَةً لِوَاحِدٍ لَا أَدْرِی یُسْتَجَابُ أَمْ لَا». و من خوشم نمیآید که هزار دعای ضمانت‏شده را به خاطر دعایی که نمیدانم مستجاب میشود یا نه، رها کنم!
ما به این می
گوییم سوداگری! روایات متعددی داریم که من قبلاً این‏ها را بحث کرده‌‏ام و فقط به یک روایت اشاره کردم. این سوداگری است که میدانم اگر برای دیگری دعا کنم، خدا هزار برابر به من میدهد و میدانم که این هزار برابر شدن ضمانت‏ شده است؛ ولی اگر برای خودم دعا کنم معلوم نیست که اجابت شود.

ما بالاتر از این هم داریم. یک‏ وقت هست که اوّل برای غیر دعا می
کنم که خدایا او را شفا بده، بعد برای خودم میخواهم که من را شفا دهد. مثلاً اوّل میگویم: «اللّهم اشفِ کُلَّ مَریض»، بعد میگویم: «اللّهم اشفِنِی»؛ یعنی خودم را وسط میکشم. این صورت اوّل بود. امّا یک‏ وقت میگویم: «اللّهم اشفِ مَریضَ کذا»؛ یعنی راجع به خودم چیزی نمیگویم. چون میدانم که خدا هزار برابر میکند؛ که این صورت دوم بود. و امّا یک‏ وقت هست که نه آن است و نه این که این را بعد بحث میکنم.
توسّل به حضرت علی اصغر (علیه‏السلام)

امشب به ذهنم آمد که به باب ‏الحوائجی توسّل داشته باشم که این
طور که در نقلها داریم به دَم او، یعنی به خون او قسم میخورند؛ امّا خونی که از یک محل مخصوص جاری شده است. مینویسند روز عاشورا وقتی که حسین(علیهالسلام) خواست خودش به میدان برود، دید دیگر کسی از اصحاب و جوانها باقی نمانده است؛ «فَتَقَدَّمَ إِلَى بَابِ الْخَیْمَة»؛ آمد کنار درِ خیمه، «قالَ یا اختاه»؛ خواهرش را صدا کرد؛ گفت: «ایتینی بولدی الرضیع حتی اودّعه»؛ بچه شیرخواره من را بیاور، میخواهم با او وداع کنم.

اینجا دو تا نقل وارد شده است؛ یکی از آن‏ها را که مجلسی نقل کرده، بیان می
کنم. حضرت لباس رزم از تن خود در آورد و این بچه را گرفت؛ در بعضی از نقلها آمده است که عمامه پیغمبر را به سر بست که به آن‏ها بفهماند من نیامده‌‏ام با شما بجنگم. آمد در مقابل دشمن قرار گرفت. این بچه را روی دست گرفت و شروع کرد این جملات را گفتن: «ان لم ترحمونی فارحموا هذا الرضیع»؛ اگر به من رحم نمیکنید، به این طفل شیرخواره رحم کنید. «أما ترونه کیف یتلظّی عطشا»؛ آیا نمیبینید چگونه از تشنگی دارد بیتابی میکند؟

حالا می
خواهم آن خون مقدّس را بگویم که به آن قسم میخورند؛ آن خون گلوی علی اصغر است. «الهی بدم المظلوم»... مینویسند: «اذ رماه حرمله بن کاهل الاسدی بسهم له ثلاث شعب»؛ حرمله تیر سه شعبهای را رها کرد... «فذبح الطفل من الاذن الی الاذن»....

گزیده:

«لَا یَسْتَکْمِلُ الْمَرْءُ الْإِیمَانَ حَتَّى یُحِبَّ لِأَخِیهِ مَا یُحِبُّ لِنَفْسِه». بنده به کمال ایمانی نمی
رسد و به آن دست پیدا نمیکند، مگر این‏که آنچه را برای خود میخواهد، برای برادر مؤمنش هم دوست بدارد. ما در باب «ایمان و مؤمن» می‏‌گوییم مؤمن آنگاه به کمال ایمان میرسد که آنچه را که برای خود میخواهد، برای برادرهای ایمانیاش هم بخواهد. بعضی روایات این مطلب را به عنوان کمال ایمان و بعضی دیگر به عنوان افضل ایمان مطرح میکنند...
منبع: پایگاه اطلاع رسانی آیةالله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی

اقسام دعا و رابطه آن با مکان و زمان در کلام آیت‌الله تهرانی

خبرگزاری فارس: آیت‌الله مجتبی تهرانی در دومین جلسه اخلاق خود در ماه مبارک رمضان به بیان انواع دعاهای مأثور موقت و غیر موقت پرداخت و رابطه زمان‌ها و مکان‌ها با دعا را تبیین کرد. 

به گزارش خبرگزاری فارس به نقل پایگاه اطلاع‏رسانی آیت‏الله مجتبی تهرانی، این مرجع تقلید با فرا رسیدن ایام ماه مبارک رمضان جلسات اخلاق و معارف اسلامی خود با موضوع «اهمیت دعا» را آغاز کرده است که متن کامل دومین جلسه در پی می‌آید.

* مروری بر مباحث گذشته

بحث ما راجع به دعا بود. عرض کردم ماه مبارک رمضان، هم ماه نزول و فرود است و هم ماه صعود است؛ و اهل معرفت در هر دو تعبیر به "قرآن " می
کنند. از یک طرف ماه نزولِ کلام الهی از مصدر وحی است که به آن "قرآن نازل " میگویند و از این طرف سخن عبد نسبت به ربّ است که با پروردگارش دعا و راز و نیاز میکند و از این به "قرآن صاعد " تعبیر میکنند. هر دو قرآن است؛ در هر دو قرائت هست، امّا یکی قرائتی است که از مصدر وحی نازل میشود، یعنی از ناحیه ربّ است و دیگری کلامی است که از ناحیه عبد صادر میشود و به جهت عِلوی صعود میکند.
در یک تقسیم
بندی دعا را به "مأثور و غیرمأثور " تقسیم کردم. دعاهای غیر مأثور یعنی آن درخواستهایی که عبد از ربّش میکند و عبد در قالب‏ریزی آن مختار است؛ یعنی مجاز است درخواستش را در هر قالبی که می‏خواهد، بریزد. امّا قالب‏ریزی دعاهای مأثور در دست عبد نیست؛ بلکه باید از ناحیه معصومین(صلواتاللهعلیهماجمعین) در قالب‏ریزی خاصِّ خودش به ما رسیده باشد. لذا انسان باید این قالب را رعایت کند.
دعاهای مأثور را هم یک تقسیم
بندی ابتدایی به "موقّت و غیرموقّت " کردم. موقّت به این معنا است که دعایی در زمان خاصّی وارد شده است و انسان باید آن دعا را در آن زمان خاص بخواند؛ همانطور که نسبت به مکان هم چنین چیزی را داریم که وقتی در مکان خاصّی قرار گرفتی، باید دعای خاصّی را بخوانی. قوالبِ این دعا‏ها باید حفظ شود.

* تفاوت تأثیر زمان خاص بر دعا با دعای مأثور موقّت

در سال گذشته بحث مفصّل و مستقلی راجع به اثرگذاری زمان و مکان بر روی دعا داشتم؛ مثلاً دعا کردن در روز عرفه یا در لیالی قدر که این زمان خاص بر روی دعاهایی که بنده می
کند از سه جهت مؤثّر است. مکانها هم همینطور هستند؛ مثلاً دعا کردن در مسجدالحرام، در صحرای عرفات یا نزد مزار پیغمبر اکرم، مسجد کوفه، مسجد سهله، حتی قبور ابَوین ـ پدر و مادر ـ بر روی دعا مؤثر است. سال گذشته به‏طور مفصّل بحث کردم و گفتم زمان و مکان به سه نحو روی دعا اثر میگذارد؛ به نحو مقتضی، به نحو فعلیت و به نحو سرعت در اجابت. زمانها و مکانهای خاص به یکی از این سه نحو در اجابت بر روی دعا اثر دارند.
بحث سال گذشته بحث مستقلی است و با این موضوع که در زمان یا مکان خاص دعای خاصّی وارد شده، ارتباط ندارد و این دو با هم متفاوتند. در آنجا یک زمان خاص مثل لیالی قدر، چه دعا مأثور باشد و چه غیر مأثور، این زمان بر روی استجابت دعا اثر می
گذارد؛ چه تو خودت دعا را قالبریزی کنی، چه دعاهایی که از ائمه رسیده را بخوانی، فرقی نمیکند. در باب مکان هم همینطور است. در مسجدالحرام که هستی، چه آن دعایی که در آنجا وارد شده است را بخوانی و چه خودت برای خودت دعا کنی، این مکان اثرگذار است، امّا بحثی که جلسه گذشته گفتم، این است که در این زمان خاص تو باید این را بگویی، در این مکان خاص تو باید این دعا را بخوانی. این با آن فرق میکند. این‏ها مسائل دقیقی است که من میگویم. چون دیده‏ام که گاهی این‏ها را با هم خَلط میکنند؛ نخیر، این‏ها با هم فرق میکنند.

* دعاها و نمازهای مخصوص ماه رمضان

بحث من در جلسات امسال، دعا در زمان خاص مأثور و دعا در مکان خاص مأثور است. این بحث هیچ منافاتی ندارد با این‏که دعا در این زمان خاص یا در این مکان خاص روی آن دعا مؤثّر باشد. من به عنوان نمونه دعاهایی که در ماه مبارک رمضان وارد شده را عرض می
کنم.
مثلاً برای روز اوّل وارد شده است که این دعا را بخوانید: "اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِیَامِی فیهِ صِیَامَ الصَّائِمِینَ "؛ خدایا روزه من را "در امروز " از روزه روزه‏داران قرار بده! "فیه " یعنی در امروز. "وَ قِیَامِی فِیهِ قِیَامَ الْقَائِمِینَ وَ نَبِّهْنِی فِیهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغَافِلِینَ وَ هَبْ لِی جُرْمِی یَا إِلَهَ الْعَالَمِینَ ". شما از آن دعای اوّل روز ماه رمضان بگیرید تا آن روز سی
ام؛ در تمام آن‏ها "فیه " دارد، یعنی امروز. معلوم میشود این دعا برای این زمان خاص است. البته مضمونها هم مضمونهای بسیار خوبی است، امّا فعلاً کاری با مضامین نداریم.
بحث ما راجع به دعای موقّت، یعنی مخصوص به زمان خاص است. حتّی اگر سراغ نمازهایی که در شب
های ماه مبارک رمضان، شب اوّل، دوم، سوم، تا آخر وارد شده است بروید، میبینید که این‏ها، هم از نظر عدد رکعات، هم از نظر سورهای که بعد از حمد باید خوانده شود، و هم از نظر عدد سورهها با هم تطبیق دارد. دلیل این زمان خاص و این دعای خاص یا این کار خاص چیست؟

* وجود رابطه حقیقی بین زمان و دعا در دعای مأثور موقّت

بعضی از دعاهای مأثور دعاهایی هستند که ما از آن‏ها تعبیر به "موقّت " می
کنیم؛ یعنی زمان در آن مدخلیت دارد. همانطور که در بعضیهایشان مکان مدخلیت دارد. یک دسته دیگر از دعاهای مأثور غیر موقّتها هستند و مکان خاص و زمان خاص هم در آن‏ها مطرح نیست. این‏ها تقسیمبندیهای متعدّدی دارد که حالا من وارد میشوم.
این زمان خاص و مکان خاص و دعای خاص به جهت "تعبّد " است؛ یعنی مولا گفته است امروز این را بگو، امروز این را بخوان، اینجا این را بخوان! تعبّد هم یعنی بگو "چشم "! امّا یک‏وقت اشتباه نشود که این "تعبّد محض " است و رابطه
ای بین این زمان و این دعا، یا بین این مکان و این دعا در کار نیست. نخیر، رابطه هست، رابطه کامل هم هست، امّا من و تو آن رابطه را نمیدانیم و مولا میداند.
ما از نظر زمان و مکان ادعیه موقّته داریم و این‏ها تعبّدی است؛ امّا خیال نکنی که بی‏حساب است. نخیر، این‏ها حساب‏شده است. بین این زمان و این دعا رابطه هست، ولی من و تو این رابطه را نمی
دانیم؛ مولا آن را میداند و به من گفته است این کار را در این زمان یا مکان خاص بکن. یک عدّه رفته‏اند سراغ این که این‏ها تعبّد محض است و در آن دخل و تصرّف نکن. نخیر، تعبّد محض نیست، تمام این‏ها دقیقاً حساب‏شده است و همه رابطه دارند، امّا ما روابطش را نمیدانیم. آن‏ها که آن رابطه‏ها را میدانند، این دعا را به ما ارائه کردهاند. این تذکّر بسیار خوبی بود که باید عرض می‏کردم.

* دعای مأثور غیرموقّت؛ حاجات کلّی و حاجات خاص

امّا ادعیه غیر موقّته مأثوره، یعنی آن‏هایی که از ائمه برای ما رسیده و زمان خاص در آن لحاظ نشده است. بنا بر یک تقسیم
بندی، این دعاها در ارتباط با حاجات عبد است. خود این‏ دعاها بر دو قسم است؛ یک دسته از این دعاها که از ائمه(علیهمالسلام) نسبت به حاجتها رسیده، به نحو کلّی است. شما اگر به کتب ادعیه مراجعه کنید، می‏بینید بعضی دعاها هست که میگوید "هر حاجتی " داشتی این دعا را بخوان، هر حاجتی داشتی از خدا بخواه. به این‏ها میگوییم دعاهای مأثور از ائمه برای "هر حاجتی ". این‏ها یک دسته هستند.
دسته دیگر از این دعاها در ارتباط با "حاجت خاص " چه نسبت به امور مادّی و چه نسبت به امور معنوی هستند. مثلاً کسی گرفتاری مالی دارد، دعا هست که فلان دعا را بخوان؛ یا کسی بیماری دارد، دعایی هست که برای شفا فلان دعا را بخوان و امثال این‏ها. دعاهای مأثور از ائمه(علیهم
السلام) در ارتباط با حاجات دو دسته هستند؛ به نحو کلّی و به نحو جزئی، یعنی حاجتهای خاص.

* دعای معصوم در مورد افراد

اِن
شاءالله اگر خدا توفیقی عنایت کند، در آینده وارد بحث دعاهایی که معصومین برای افراد کردند هم میشوم. این‏ها هم دو دسته هستند؛ یک دسته از دعاهایشان در ارتباط با خواستههای آن‏ها است. یعنی افراد خواستهشان را به معصومین گفته‏اند، ائمه هم از خدا خواسته‏اند که خواستههای آن‏ها را به اجابت برساند. یک دسته هم دعاهایی است که ائمه برای آن‏ها کرده‏اند، آن‏ها تقاضای دعا داشتند، ولی در تقاضای آن‏ها چیزی مطرح نیست. به تعبیر دیگر، مممکن است اصلاً به سبک تقاضا هم نباشد؛ مثلاً حرفهایی زده‏‏اند که معلوم می‏کرده این‏ها حاجاتی دارند و امام(علیه‏السلام) هم برای آن‏ها دعا کرد‏هاند. امام حسین(علیهالسلام) سرآمد این فن است، مخصوصاً در روز عاشورا.

* دعای امام حسین(علیه‏السلام) در حقّ غلام خود

حالا می
خواهم یک نمونهاش را نقل کنم. جُون که غلام امام حسین(علیهالسلام) است، روز عاشورا نزد حضرت آمد؛ دید همه اصحاب شهید شده‏اند، تمام بنیهاشم شهید شده‏اند و حسین(علیهالسلام) تک و تنها مانده است. پیش امام حسین(علیهالسلام) آمد و عرض کرد که اجازه دهید من به میدان بروم. اوّلین جملهای که حسین(علیهالسلام) به او فرمود، این بود: "أنتَ فی إذن مِنّی "؛ یعنی من تو را مرخص کردم، برو! تو در راحتی‏ها با ما بودی، حالا خودت را به راهی که ما میرویم، مبتلا نکن. چون آخر راه ما شهادت است.
وقتی امام حسین(علیه
السلام) این جمله را به اوگفت، جُون خیلی ناراحت شد. "فَوَقَعَ جَونُ عَلَی قَدَمَی ابِیعَبدِاللهِ(علیهالسلام) یقَبِّلُهُما ". این غلام سیاه خودش را انداخت روی دو پای امام حسین(علیهالسلام) و شروع کرد بوسیدن. گفت بله، من در راحتی کاسه لیس شما بودم؛ این را قبول دارم، ولی حالا در گرفتاری شما را بگذارم و بروم؟! اینکه بیوفایی است! حالا به این جملات جُون دقت کنید. میگوید: "وَ إنَّ حَسَبی لَلَئیم "؛ بله، من از نظر خاندان، از خاندان شریفی نیستم. "وَ لَونِی لَأسوَد "؛ رنگ چهرهام هم سیاه است؛ بد بو هم هستم. نگاه کنید! هم حسب و نسبش را میگوید، هم رنگ چهرهاش را میگوید، هم بوی عرق بدنش را میگوید. بعد می‏گوید حسین جان، بیا یک منّتی بر من بگذار و من را بهشتی کن!
اینجا می
نویسند که یک مرتبه جُون گفت: "وَ اللهِ لَا أُفارِقُکُم "؛ به خدا قسم دست از تو بر نمیدارم! "حَتَّی یختَلِطَ هَذَا الدَّمُ الأسوَدُ مَعَ دِمَائِکُم ". تا این خون سیاهم را با خون‏های شما آمیخته کنم. مینویسند: "فَأذِنَ لَهُ الحُسَینُ(علیهالسلام) "؛ حسین(علیهالسلام) به او اجازه میدان داد، او به میدان رفت، روی زمین افتاد، امّا شاهد عرض من اینجا است؛ امام حسین(علیهالسلام) بالای سر جُون آمد؛ با او همان کاری را کرد که با جوانش علی اکبر کرد. اینقدر آقا است! اینقدر بزرگ است! اینقدر کریم است! سر جُون را برداشت و در دامن خودش گذاشت.
بعضی نقل کرده‏اند که جون هنوز رمق مختصری داشت، چشم
هایش را باز کرد، دید سرش در دامان حسین(علیهالسلام) است. "فَتَبَسَّمَ "؛ شروع کرد به خندیدن. حسین(علیهالسلام) صورت به صورت غلامش گذاشت؛ چه دعایی کرد؟ "اللَّهُمَّ بَیِّضْ وَجْهَهُ "، خدایا، رویش را سفید کن! "وَ طَیِّبْ رِیحَهُ " خوش‏بویش کن! "وَ احْشُرْهُ مَعَ الْأَبْرَارِ ". او را با نیکوکاران محشور فرما!

پیشواز

 

 

بسم الله الرحمان الرحیم

در فرهنگ رفتاری و اخلاقی ما مسلمانان امر استقبال دارای جایگاهی ارزشمند است. استقبال از میهمان،استقبال از مسافرو...در فرهنگ روزه داری نیز این استقبال به عنوان پیشواز مورد استفاده قرار می گیرد. این استقبال یا پیشواز در چند روز مانده به ماه مبارک رمضان معنی زیبایی را در فرهنگ مسلمانان متبادر می کند. برخی از مسلمانان که شرایط پیشوازی را دارند با روزه گرفتن سه یا حداقل یک روز از آخر ماه شعبان به استقبال و خوش آمدگویی این ماه پر برکت می روند و خود را آماده شرایط معنوی ورود به ماه مبارک رمضان می کنند.شرایطی نظیر آمادگی نسبی معنوی،تمرین روزه داری،تمرین اخلاقیات خوب،تمرین تقوا،تمرین ترک حرام،تمرین ترک مکروهات و...وبلاخره تمرین پاک کردن روح و جسم و زلال کردن نیات ورفتار .

خوشا به حال کسانی که استقبال از این ماه ارزشمند را با روزه داری ماههای رجب و شعبان شروع می کنند و زمینه های مناسب را با هموارکردن روح و جسم برای کاشت بذرحاصلخیز اعمال و رفتار حسنه فراهم می کنند.

امید است خداوند تبارک وتعالی توفیق روزه داری با ارزش این ماه راعنایت ودستاوردهای آن را براوردن حاجات نیازمندان و شفای مریضها بخصوص مریض و نیازمند مورد نظرقرار دهد و همه ما را عاقبت بخیر نماید ورمضان امسال را طلیعه ظهور منجی عالم بشریت حضرت بقیه الله الاعظم قرار دهد. انشا الله

پیشاپیش حلول ماه مبارک رمضان را به همه مسلمانان تبریک و تهنیت باد.

دعایی‌برای‌ رفع گرفتاری‌از زبان امام‌زمان(عج)

حضرت حجت (عج)، دعایی را به مرحوم آیت الله سید مرتضی کشمیری یاد دادند تا در ایام گرفتاری‌های زندگی خوانده شود.

به گزارش خبر حوزه، امام جمعه موقت تهران،با اشاره به نقش مهم توکل بر خدا در حل مشکلات زندگی انسان اظهار داشت: مرحوم آیت الله سید مرتضی کشمیری از عرفای به نامی است که بزرگان او را قبول داشته و کراماتی از او نقل کرده اند؛ ایشان از وجود نازنین امام زمان یک دعایی را شنیده و نقل می‌کند که حضرت به من فرمودند؛ هر وقت به بن‌بست رسیدی این دعا را بخوان : «یا مَن إذا تضایقتِ الأمورُ فَتحَ لها باباً لم تَذهَب الیه الأوهامُ صَلِّ على محمد و آل محمد و افتح لأموریَ المتضایقةِ باباً لم یَذهَب الیه وَهمٌ یا ارحم الراحمین». 


حجت الاسلام صدیقی اضافه کرد: در این دعا بر خداوند عرضه می‌داریم: « ای خدایی که وقتی حلقه‌های بلا به هم گره می‌خورد و انسان را در فشار قرار می‌دهد ؛ در این زمان دری را به روی بندگان باز می‌کند که فکر و وهم بشر هم به آن جا نمی رسید. خدایا صلوات خود را بر محمد و آل محمد نازل فرما و مرا که در بن بست گیر کرده ام، تو خودت راهی برایم باز کن که به عقل من نمی رسد».