9 دی؛ حماسه شور و شعور / گزاشی از پشت پرده فتنه ۸۸

حماسه ماندگار نهم دی بدون شک بی‌نظیرترین حرکت مردمی تاریخ انقلاب اسلامی در حفاظت از نظام مقدس جمهوری اسلامی و آرمان‌های انقلاب اسلامی ایران بود که فصلی جدید از بصیرت، هوشیاری، دشمن‌شناسی و غیرت دینی و انقلابی در صحیفه تاریخ مبارزات مردم مسلمان ایران رقم زد و روز نهم دی ماه 1388 را به واسطه حرکت عظیم، حیرت‌انگیز و فوق‌العاده مردم، در تاریخ ماندگار کرد.

آنچه در حماسه ماندگار نهم دی رخ داد در واقع برخاسته از حرکتی ایمانی و با انگیزه کاملاً خدایی بود که به هیچ‌وجه با اراده انسانی انجام شدنی نبود و این دقیقا همان نکته‌ای است که مقام معظم رهبری (مدظله‌العالی) بارها در بیانات خود به آن تاکید کرده‌اند و فرمودند: که در نهم دی دست اراده الهی دیده شد وگرنه این کارها کارهایی نیست که با اراده امثال ما انجام بگیرد؛ این کار خداست، این دست قدرت الهی است؛ این چیزها دست من و امثال من نیست.

جریان فتنه پس از انتخابات دهم ریاست‌جمهوری طبق طراحی دشمنان خارجی انقلاب اسلامی تلاش داشت، از اردوکشی‌های خیابانی به عنوان اهرم فشاری برای حذف نظام اسلامی یا لااقل وادار کردن آن به پذیرش فرایند استحاله و کشیدن خط بطلان بر جمهوریت و اسلامیت نظام استفاده کند، پس از مدتی به این نتیجه رسید که «دروغ بزرگ تقلب» بیش از آنچه تاکنون بوده، پتانسیل و ظرفیت به خیابان کشاندن بدنه اجتماعی آنها را ندارد لذا از میانه راه با تعریف مفاهیم جدید و متوسل شدن به آیین‌ها و مراسم انقلاب، سعی داشت به هر نحو مکن، جریان رو به زوال فتنه را زنده نگه دارد.

دلایل انتخاب آئین‌های ملی- مذهبی برای اغتشاش‌آفرینی این بود که اولا حضور خیابانی در آئین‌های ملی و مذهبی نیاز به مجوز قانونی نداشت. ضمنا در چنین روزهایی به دلیل حساسیت رسانه‌ها و افکار عمومی امکان دیده شدن اعتراضات و اغتشاشات افزایش می‌یابد. جریان فتنه با همین استدلال برنامه خود را بر آئین‌ها و مراسم‌های انقلاب اسلامی متمرکز کرد. سوءاستفاده و اغتشاش در آیین نماز جمعه عبادی سیاسی جمعه که محل اجتماع مسلمین است، حمله به سیاست‌های آرمانی انقلاب اسلامی ایران در روز جهانی قدس و ایجاد آشوب و بلوا در روز سیزدهم آبان،‌روز ملی مبارزه با استکبار جهانی، همین‌طور ایجاد اغتشاش در روز شانزدهم آذر سال 1388 و توهین و جسارت به ساحت مقدس حضرت امام خمینی (ره) و آخرین مورد آن شکستن حرمت ایام عزاداری اباعبدالله الحسین (ع) توسط این فتنه‌گران را باید در همین راستا قلمداد کرد.

آنچه مهم است، بازخوانی حماسه ماندگاری ا‌ست که به تعابیری انقلاب سوم نام گرفته است، حماسه‌ای که در لحظه‌ای ناب به مدد حمایت از اصل و اصالت انقلاب اسلامی آمد و حیاتی دوباره به آن بخشید.

عده‌ای مشخص شد که دشمن در آنها نفوذ دارد. آنها در نقش پیاده‌نظام بازیچه دشمن شدند و خیانت بزرگی را رقم زدند، برخی با تحلیل‌های غلط در میدان دشمن عمل کردند و حرکت جریان فتنه را تایید کردند، برخی از نخبگان فکری و سیاسی کشور تحت تاثیر تحلیل‌های ناکافی و وابستگی‌های مختلف دنیایی در مقابل فتنه سکوت کردند و برخی نیز در صراط مستقیم انقلاب با تأسی از گفتمان و مواضع رهبر معظم انقلاب اسلامی با فتنه‌گران به موقع مقابله کردند، از مواضع رهبری حمایت کردند و به روشنگری علیه فتنه پرداختند.

این گزارش به ابعاد مختلف فتنه 88 و حماسه ماندگار 9 دی پرداخته است که در ادامه مطلبمی‌آید...

 بیین موقعیت ممتاز و برتر نظام جمهوری اسلامی در آستانه انتخابات 88

موقعیت ممتاز و برتر ایران در فن‌آوری هسته‌ای- موفقیت ایران در لبنان، فلسطین، عراق و اثرگذاری جدی نظام جمهوری اسلامی در منطقه و دست برتر ایران در مذاکرات هسته‌ای باعث شده بود که اتحادیه اروپا و آمریکا درخواست جدی برای ادامه مذاکرات 1+5 و قبول شرایط جمهوری اسلامی را داشته باشند، حضور 85 درصدی مردم در انتخابات، در آغاز دهه چهارم حیات نظام جمهوری اسلامی ایران.

لطمه به اعتبار، جایگاه و سرمایه‌های کشور با دروغ بزرگ تقلب

جریان فتنه با دروغ بزرگ تقلب (که بعدها خودشان چه در جلسه در حضور مقام معظم رهبری چه در بازجویی‌ها چه در تحلیل‌های داخلی اذعان کردند که امکان تقلب در سطح گسترده وجود ندارد) و اردوکشی‌های خیابانی و بیانیه‌های تند بعد از آن، ضمن ایجاد تردید بزرگ در نتایج انتخابات در بین مردم موقعیت سیاسی جمهوری اسلامی را در منطقه و دنیا متزلزل کرد.

 

قانون‌شکنی و قانون‌گریزی جریان فتنه

مقتضای افراد و جریان‌هایی که نظام جمهوری اسلامی را قبول دارند و در چارچوب قانون تصمیم به مشارکت در رقابت‌های انتخاباتی گرفته‌اند، این است که اعتراضات خود را از مجاری قانونی پیگیری نمایند. جریان فتنه نشان داد که قانون و سازوکارهای قانونی نظام را قبول ندارد و با اردوکشی خیابانی و آشوب می‌خواهد به خواسته ناحق خود دست یابد.

براندازی نرم طراحی شده توسط دشمن

فتنه سال 88- در بعد خارجی- از سال‌ها قبل از 88 طراحی و دنبال شده بود. یکی از نشانه‌های آن این است که سناتور «مک کین» کاندیدای جمهوری‌خواهان در انتخابات سال 2008 در سال 1384 دقیقا به «جنبش سبز» با همین نام، اشاره می‌کند و می‌گوید «در ایران، نظام را با جنبش سبز منهدم می‌کنیم» مک کین همان کسی است در جریان یک سخنرانی در فروردین 1386 در ایالت کارولینای شمالی آوازی منسوب به گروه «بیچ بویز» در پشت میکروفون سرود که در آن خوانده شده بود: «بر روی ایران بمب، بمب، بمب، بمب بریزیم...» و البته 10 ماه بعد- 19 بهمن 86 و از عصبانیت خود از جمهوری اسلامی را آشکار کرد. لیکن در مصاحبه با نیویورک تایمز گفت: «من همچنان اندیشناک (هراسان از) بلند همتی ایرانیان هستم، چراکه چیرگی ایرانی بر منطقه به در ازای تاریخ است.»

همه اسناد و اطلاعات موجود نشان‌دهنده اقدام طراحی شده دشمن، با کپی‌برداری از مدل انقلاب‌های رنگی برای براندازی نرم بود. ثقل زمانی در انجام انقلابات رنگین انتخابات می‌باشد، بدین صورت که با اعلام تقلب در انتخابات از سوی مخالفان، ابطال انتخابات و برگزاری مجدد انتخابات، با مداخله دولت‌های خارجی پیگیری می‌شود. قبل از انتخابات 1388 توسط جریان فتنه در داخل و توسط دولت‌های غربی و رسانه‌های آنها در خارج، با بهره‌گیری از تجربه انقلاب‌های رنگی و آموزش سازمان رای خود از طریق زیر سوال بردن جریان انتخابات تحت عنوان تقلب، یک جریان اجتماعی برای براندازی نظام راه‌اندازی نمودند.

نقش کلیدی آمریکا، سفارتخانه‌های غربی و اتاق‌های فکر

دفاتر ویژه، سفارتخانه‌ها و اتاق‌های فکر در واقع مثلث ابزار غرب برای تغییر در ایران را شکل داده‌اند. مراکز آمریکایی پیش از انتخابات به‌طور گسترده به ادبیات تقلب دامن می‌زدند و برای به آشوب کشیدن ایران از پیروزی قطعی میرحسین موسوی حرف می‌زدند و با برجسته‌سازی فعالیت مخالفان وانمود می‌کردند که نظام سیاسی ایران در آستانه سقوط قرار گرفته است. در بعد خارجی از یک سو محافل آکادمیک و رسانه‌ای آمریکا، از سوی دیگر «دفاتر ویژه» آمریکا در کشورهای مختلف و از سوی دیگر سفارتخانه‌های غربی سه کانونی بودند که طی دو دهه فعالیت گسترده‌ای را با هدف «تغییر در ایران» دنبال می‌کردند.

براساس بررسی‌های انجام شده حداقل 8 «دفتر ویژه» در دبی، بگرام، بیشکک، باکو، سلیمانیه، آمستردام، لندن و واشنگتن به منظور ارتباط‌گیری، هماهنگ‌سازی، آموزش و تجهیز در فاصله سال‌های 1371 تا 1388 راه‌اندازی شده است. این دفاتر زیر نظر سیا و پنتاگون فعالیت می‌کردند. اسناد می‌گویند این دفاتر به سرشاخه‌هایی در تهران وصل بوده‌اند و از طریق این سرشاخه‌ها، نخبگان در حوزه‌های مختلف را شناسایی کرده و در یک برنامه چند لایه و چند مرحله توجیه و هماهنگ می‌شدند و در نهایت به عنوان پیشتازان تحول در نظام سیاسی ایران مورد استفاده قرار می‌گرفتند. سرپل‌های این «دفاتر ویژه» همان حلقه‌هایی بود که در دوره سازندگی و اصلاحات در برخی از دستگاه‌ها سکولاریزه کردن نظام و جامعه ایران در دستور کارشان بود.

علاوه بر این دفاتر ویژه، دست‌کم 17 سفارتخانه غربی شامل سفارتخانه‌های انگلیس، کانادا، استرالیا، فرانسه، آلمان، هلند، بلژیک، سوئیس، دانمارک، فنلاند، کره‌جنوبی، ژاپن و... به جمع‌آوری اطلاعات حساس، ارتباط هدفمند با برخی از مراکز نظام، برگزاری جلسات با بعضی از نخبگان سیاسی مخالف نظام دینی، تهیه و تجزیه و تحلیل‌های دوره‌ای و سنجش درجه و ماهیت تغییرات در جامعه ایران مشغول بودند.

بعضی از این سفارتخانه‌ها بخصوص سفارت انگلیس در فتنه سال 1388 به صورت عملیاتی‌تر به مقابله با نظام اسلامی پرداختند به گونه‌ای که بعضی از عوامل سفارتخانه‌های غربی به دلیل حضور مستقیم در آشوب‌های خیابانی بازداشت و محاکمه شدند.

محور سوم، مراکز مرتبط با سازمان جاسوسی آمریکا در واشنگتن است که به طور ویژه روی ایران کار می‌کنند و تعداد واقعی آنها مشخص نیست. یک گزارش بیانگر آن است که حداقل 70 اتاق فکر در آمریکا، روش‌های مقابله با ایران را تئوریزه و فرموله می‌کند و سیاست‌های آمریکا در برخورد با ایران در 33 سال قبل، تحت تاثیر اسناد و گزارش‌های تولید شده در این اطاق‌های فکر است.

میدان دادن به جریانات ضد انقلاب

میدان دادن به جریانات ضدانقلاب اعم از سلطنت‌طلب، بهایی، منافقین، گروهک‌های ضدانقلاب، زنان فاسد و اراذل و اوباش (که از همه این افراد در خیابان‌ها و در حین اقدامات مجرمانه افرادی دستگیر شدند) و حضور این گروه افراد در اردوکشی‌های خیابانی از نتایج عملکرد جریان فتنه بود که اوج آن در حرمت‌شکنی روز عاشورا ظاهر شد.

 حرمت‌شکنی بزرگ عاشورا و قیام مردمی 9 دی

جریان فتنه و ضد انقلاب همراه، با شعارهای خود در روز قدس (نه غزه، نه لبنان) و حرمت‌شکنی‌های روز 13 آبان و 16 آذر (شعارهای حمایت از آمریکا و پاره کردن عکس حضرت امام خمینی رضوان‌الله علیه و حرمت‌شکنی بزرگ عاشورا (آتش زدن خیمه اما حسین(ع) و رقص و پایکوبی در خیابان‌ها) ماهیت ضد دینی و ضد انقلابی خود را نشان دادند.

حرمت‌شکنی روز عاشورا و حمایت سران فتنه از اراذل و اوباش صبر مردم خداجوی را به سر آورد و مردم عاشورایی با قیام خود در یک تظاهرات عاشورایی بی‌نظیر انزجار خود را از توطئه آمریکا و جریان فتنه همسو نشان داد، این حضور در سراسر کشور همه 40 میلیون شرکت‌کننده در انتخابات 22 خرداد را در بر می‌گرفت. شعارهای روز 9 دی مشخص کرد که مردم به هیچ جناحی گرایش ندارند. مردم در 9 دی نشان دادند برای دفاع از انقلاب و نظام و رهبری در صحنه هستند.

قیام تاریخی و ماندگار نهم دی 1388 به تعبیر مقام معظم رهبری؛ حضرت امام خامنه‌ای- دامت برکاته- «یکی از قله‌های فراموش نشدنی»، «حرکت برخاسته از بصیرت»، «شناختن موقعیت و حضور در لحظه‌های مورد نیاز»، «حرکتی در فضای غبارآلود»، «حرکت متکی بر ایمان و اراده الهی» در تاریخ انقلاب اسلامی بود.

مدیریت و مهار فتنه

چهار عامل را می‌توان بعنوان عوامل زمینه‌ساز حماسه 9 دی و مهار فتنه 88 مورد توجه قرار داد. این چهار عامل عبارت است از؛ ایمان و باورهای اعتقادی مردم، رهبری الهی و هوشمندانه مقام معظم رهبری، بصیرت ملت ایران و عاشورای حسینی. حضور مردم در عرصه‌های مختلف از اعتقادات و باورهای دینی آنها سرچشمه می‌گیرد. ایمان مذهبی مردم، عشق به اهل بیت (ع) عامل قدرتمند در تولید قدرت مردمی انقلاب پیروزی‌ها و شکست دشمن بوده است. در آزمون‌های بزرگ دین مداری مردم عنصر تعیین‌کننده و کارگشا بوده است.

رهبری مهم‌ترین عامل در مقابله با فتنه‌ها و عبور از بحران‌ها بوده است. مهم‌ترین عامل آفرینش حماسه 9 دی و باطل السحر کردن فتنه بود. مقام معظم رهبری با مدیریت حکیمانه، تبیین و آشکارسازی ماهیت فتنه با استراتژی مقابله نرم و با بهره‌گیری از قدرت مردمی نظام انرژی و ظرفیت جامعه را به جریان انداخت و با مدیریت مردمی و انقلابی بساط فتنه را جمع کردند پیام‌ها، بیانات و تبیین‌های ایشان اثرات شگرفی داشت و ملت ایران را برای آفریدن حماسه پرشکوه بدون دعوت و فراخوان رسمی برانگیخت.

سیاست و خط مشی رهبری در طول فتنه، جذب حداکثری و دفاع حداقلی و تلاش برای برگشت افرادی که روزی جز نظام بودند به دامن نظام و جدا کردن خط آنها از آمریکا و ضد انقلاب بود. لیکن متاسفانه سران فتنه نخواستند به این کشتی نجات وارد شوند و با ادامه هم‌صدایی و همراهی با پروژه آمریکایی نشان دادند که به اصول نظام پایبند نیستند.

جمهوری اسلامی نظامی مبتنی بر اراده ملت است. بصیرت و بیداری ملت ایران عامل سرنگونی حکومت خودکامه شاهنشاهی، شکل‌گیری انقلاب اسلامی و نظام اسلامی و مقابله با چالش‌ها و تهدیدات مختلف بوده است. مردم در همه عرصه‌ها در این سه دهه نقش آفرین بوده‌اند در هر شرایطی همانند 9 دی که نیاز به حضور بوده با بصیرت و اقدام خود گره‌های بزرگ را باز کرده‌اند و از انقلاب و نظام دفاع کرده‌اند. بنابراین در حماسه 9 دی قدرت مردمی نظام به عنوان منبع قدرت نرم ظهور و بروز یافت. در واقع 9 دی، نه گفتن با قدرت مردمی مبتنی بر مشی انقلاب اسلامی بود. حرکت مردم مبتنی بر نگرش عاشورایی بود. مردم ایران در سخت‌ترین شرایط از کربلا، عاشورا و ابی عبدالله‌الحسین(ع) قدرت گرفته‌اند و درون‌مایه همه حرکت‌های انقلابی و نهضتی مردم عاشورای حسینی بوده است. واقعیت این است هیچ رویداد و حادثه‌ای نمی‌توانست مثل حادثه روز عاشورا ملت ایران را در 9 دی به حرکت درآورد.

بنابراین احساسی که در 9 دی به جریان افتاد با روح عاشورایی در آمیخته شد. عاشورا ستیزی، پرده دری و حرمت‌شکنی‌ها در روز عاشورا مردم را به این رساند که با یک جریان منحرف از جنس لشکر ابن زیاد روبرو هستند. که همزمان با شهادت ابی عبدالله الحسین(ع) و یاران آن حضرت پرچم‌های عزای آن حضرت به آتش کشیده می‌شود. وقتی مسئله امام حسین(ع) و عاشورا به میان آمد این تحرک عمومی و حرکت عظیم بوجود آمد و آمیخته شدن حرکت فتنه با عاشورا ضربه به فتنه را نهایی کرد.

 تداوم ستیزه‌جویی با نظام

پس از 9 دی و 22 بهمن سال 88 توقع بود، جریان فتنه به ندای مردم گوش فرا دهد و از ستیزه‌جویی با نظام دست بردارد. لیکن اطلاعیه‌ها و بیانیه‌های بعدی نشان داد که آنها دنبال ایجاد یک جنبش اجتماعی جهت براندازی نظام هستند و اوج آن در 25 بهمن سال 89 و همراهی آنها با آمریکا در مشابه‌سازی جمهوری اسلامی با حکومت‌های دیکتاتور منطقه و درخواست از مردم جهت حضور در خیابان‌ها بود. با گذشت زمان، جریان فتنه و عناصر خارج‌نشین آنها کاملا خود را به سیاست‌های آمریکا هم‌جهت کردند و امروز این جریان (جنبش راه سبز امید، جریان فتنه و اصلاح‌طلبان همسو) همان مسیری را طی می‌کنند که آمریکایی‌ها ترسیم کرده‌اند. آمریکا می‌خواهد؛ ایران الگوی انقلاب‌های منطقه نباشد و آنها نیز با بیانیه‌ها و نامه‌نگاری‌های خود با سران این جنبش‌ها همین خواسته را پیگیری می‌نمایند، آمریکا می‌خواهد با ایجاد یک جریان اعتراضی و جنبش اجتماعی در داخل کشور همراه با سیاست‌های تحریم و به بهانه نقض حقوق بشر و مباحث هسته‌ای دایره فشار داخل و خارج را بر نظام افزایش دهند و جریان فتنه نیز درست همین خط را دنبال می‌کند.

قیام‌کنندگان 9 دی، هدف راهبرد جدید دشمن

پیام قیام مردمی نهم دی 1388، این بود که امکان فروپاشی نظام جمهوری اسلامی ایران، از درون با کپی‌برداری از انقلاب‌های رنگی «جنگ نرم» نمی‌باشد. مردم به نظام اعتماد و دلبستگی دارند. همچنانکه پیام هشت سال دفاع مقدس ملت ایران این بود که؛ امکان براندازی نظام جمهوری اسلامی از طریق «جنگ سخت» وجود ندارد. پیام اسلام خواهی ملت‌ها در تحولات اخیر منطقه و برگزاری اجلاس موفق غیرمتعهدها در ایران این بود که امکان انزوای سیاسی ایران وجود ندارد. بنابراین انقلاب اسلامی را که کانون الهام‌بخشی در منطقه و جهان است، چون امکان براندازی و فروپاشی آن وجود ندارد، باید از طریق افزایش فشار اقتصادی و سیاسی مهار شود.

قدرت آن در داخل و خارج کاهش یابد. 9 دی این پیام را به دشمن انتقال داد که جمهوری اسلامی از عمق مردمی برخوردار است. بنابراین دشمن قیام‌کنندگان 9 دی «دلبستگی و اعتماد ملی» را از طریق فشار اقتصادی هدف قرار داد. تا با ایجاد نارضایتی مردم را ناامید و مایوس سازد.

عبرت‌آموزی از گذشته

اکنون و در شرایط پس از انتخابات ریاست‌جمهوری و حضور حداکثری ملت و خلق حماسه بزرگ سیاسی و انتخاب دولت تدبیر و امید، سخن از مذاکره مستقیم با دولت آمریکا و حل مشکلات هسته‌ای ایران است؛ در این شرایط، «نرمش قهرمانانه» از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی مطرح شده و انتظار است این تفکر در مذاکرات عملیاتی شود.

...«هیچ‌کس در چشم این دشمنان منفورتر از چهرهی‌ درخشان و آفتاب فروزان امام بزرگوار ما نبود؛ برایش احترام قائل بودند، اما از ته دل دشمنش بودند؛ به خاطر اینکه ایستاده بود، به خاطر اینکه امام با دو خصوصیت بی‌نظیر «بصیرت کامل» و «قاطعیت تمام»- هم خوب می‌دید و درست می‌فهمید، هم قاطع می‌ایستاد- سدی بود در مقابل پیشرفت اینها و در مقابل ناخن زدن و نیش زدن و ضربه زدن اینها؛ لذا با او دشمن بودند. البته عرض کردیم برایش احترام هم قائل بودند، می‌فهمیدند عظمت او را، اما هرچه عظیم‌تر، از چشم آنها مبغوض‌تر؛ امروز هم همین‌جور است؛ هر کسی که در پایبندی به این ارزش اصولی و اصلی، یعنی ارزشی که هویت سیاسی انقلاب را معین می‌کند- لاتظلمون و لا تظلمون- پایبندتر باشد و بفهمد که فهرست مشکلات تولید شده و ایجاد شده دشمنان علیه نظام اسلامی در این چهارچوب می‌گنجد- هر کسی با یک چنین بینشی و با ایستادگی در این راه باشد- همان‌قدر برای آنها مبغوض است. البته عالم دیپلماسی، عالم لبخند زدن است؛ لبخند هم می‌زنند، مذاکره هم می‌کنند، درخواست مذاکره هم می‌کنند، خودشان هم می‌گویند. به یکی از این سیاستمداران غربی چند روز پیش از این گفته بودند شما که می‌خواهید مذاکره بکنید با ایران، خب دشمن است ایران؛ گفته بود خب، آدم با دشمن مذاکره می‌کند دیگر، یعنی اقرار به دشمنی با ایران؛ صریح می‌گویند. علت دشمنی اشخاص نیستند، علت دشمنی این حقیقت و این هویت است. همه آنچه که می‌گویند در این چهارچوب باید تفسیر و تحلیل بشود، در این چهارچوب باید فهمیده بشود.

ما مخالف با حرکت‌های صحیح و منطقی دیپلماسی هم نیستیم؛ چه در عالم دیپلماسی، چه در عالم سیاست‌های داخلی. بنده معتقد به همان چیزی هستم که سال‌ها پیش اسم‌گذاری شد «نرمش قهرمانانه»؛ نرمش در یک جاهایی بسیار لازم است، بسیار خوب است؛ عیبی ندارد، اما این کشتی‌گیری که دارد با حریف خودش کشتی می‌گیرد و یک جاهایی به دلیل فنی نرمشی نشان می‌دهد، فراموش نکند که طرفش کیست؛ فراموش نکند که مشغول چه کاری است؛ این شرط اصلی است؛ بفهمند که دارند چه کار می‌کنند، بدانند که با چه کسی مواجهند، با چه کسی طرفند، آماج حمله طرف آنها کجای مسئله است؛ این را توجه داشته باشند.»

منبع: خبرگزاری فارس
 


علم امام حسین علیه السلام

آیا امام حسین (ع) علم به شهادت خود و اصحابش داشتند؟ اگر چنین است چرا اقدام به قیام نمودند؟

«عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلى غَیْبِهِ أَحَداً. الاّ مَنِ ارْتَضى مِن رَسُول»؛ جن (72)، آیات 26 و 27.
«داناى غیب اوست و هیچ کس را بر اسرار غیبش آگاه نمى سازد جز پیامبرى را که از او خشنود باشد».


مقدمه 
از برکات مجالس امام حسین علیه السلام آگاهى به معارف بلند و پردامنه اسلامى است، یکى از موضوعات و مباحث پردامنه درباره قیام امام حسین علیه السلام علم غیب و آگاهى پیشین آن حضرت به شهادت شان در کربلا است. دراین باره نظریه ها و تحلیل هاى گوناگونى مطرح شده است.
از یک سو روایت هاى متعددى حکایت مى کند پیامبر و امام على علیه السلام و حضرت فاطمه علیها السلام و خود امام حسین علیه السلام از قبل نسبت به شهادت آن حضرت در کربلا آگاه بودند و حتى پیامبران گذشته مانند حضرت آدم علیه السلام براى مصیبت امام حسین علیه السلام گریه کرده اند. لذا برخى معتقدند قیام امام حسین علیه السلام یک حرکت از پیش تعیین شده و آن حضرت مأموریت الهى ویژه اى داشته است که گریزى از آن نبود.
از سوى دیگر برخى گفته اند رفتار و حرکت امام حسین علیه السلام از مدینه به سوى کوفه، براساس تحلیل عقلایى و موقعیت شناسى بود به طورى که بهترین انتخاب توسط آن حضرت انجام گرفته است. لذا حرکت و قیام براساس عقلانیت و تدبیر و اختیار بوده است. به طورى که آن حضرت مجبور نبوده بلکه انتخاب روش دیگر نیز ممکن بوده اما حضرت با درایت این راه را انتخاب کرده چنان که دو شخصیت مطرح آن دوران یعنى عبدالله زبیر و عبدالله بن عمر که در مدینه و مکه ماندند، یکى ذلیلانه با حاکم مدینه بیعت کرد و عبدالله بن زبیر خانه خدا را سپر خود ساخت و در نهایت هر دو بدون تأثیرگذارى در تاریخ از بین رفتند. اما امام حسین علیه السلام .....

  ادامه مطلب ...

تحلیل دکتر حسن عباسی از مذاکرات ژنو

رئیس مرکز دکترینال امنیت بدون مرز گفت: آمریکا در نظر دارد در پروژه خاورمیانه بزرگ طرح لی لی پوت را اجرا کند

به گزارش خبرگزاری دانشجو ، حسن عباسی شب گذشته در دانشگاه ایلام در مورد مذاکران 1+5 بیان داشت: در دشمنی آمریکا با ایران تنها دولت آمریکا است که ضرر می کند، در سال های پیش که آمریکا با ایران مذاکره نکرد، موضوع هولوکاست و رو شدن این دروغ در سراسر جهان از سوی ایران مطرح شد، دوستی آمریکای لاتین با ایران، بیداری اسلامی در دو قاره آسیا و آفریقا، فعال شدن 19 هزار سانتریفیوژ، قدرتمند شدن ایران در عرصه جهانی و حمایت ایران از اسد، نصرلله و حماس در برابر اسرائیل از ضررهایی بود که آمریکا متقبل شد.

 

وی ادامه داد: ایران از نظر نظامی کشوری است که برد موشک بالستیکش بالای 200 کیلومتر است، بخش کوچکی از تسلیحات نظامی ایران در دست کشورهای منطقه است، کشور ما به صورت غیر مستقیم با اسرائیل می جنگد و تا به امروز پیروز میدان بوده، رهبران گروهک های تروریستی در هر کشوری که تکان می خورند، اطلاعات ایران آمار آن ها را در دست دارد، با وجود آشفتگی وضعیت کنونی کشورهای همسایه، ایران قدرت بلامنازع منطقه است و در حال حاضر به مرحله ای از قدرت رسیده ایم که اگر شش ماه عقب نشینی تاکتیکی کنیم، باز هم در موضع قدرت قرار داریم....

  ادامه مطلب ...

فارن پالیسی: مزیت‌هایی که باعث برتری ایران در بازی هسته‌ای با آمریکا می‌شود

اشرافیک نشریه آمریکایی در گزارشی به بررسی ۵ مزیت ایران در مذاکرات هسته‌ای که آمریکا فاقد آن است پرداخت و شرایط را به نفع ایران عنوان کرد.



به گزارش اشراف، مجله آمریکایی «فارن پالیسی» در مقاله‌ای  با مطرح کردن این سؤال که آیا ایالات متحده شانسی در برابر تهرانِ زیرک، عاقل و محتاط در مذاکرات هسته‌ای دارد؟ می‌نویسد: هیچ‌کس نمی‌داند معضل هسته‌ای ایران چگونه پایان خواهد یافت. یک قرارداد خوب، قرارداد بد، هیچ قراردادی منعقد نخواهد شد، حمله نظامی امریکا یا اسرائیل؛ یا اصلاً هیچ یک از این موارد؟ اما در میان تمامی این عدم قطعیت‌ها، حداقل یک امر تقریباً قطعی به نظر می‌رسد: روحانیون ایران در حال بازی شطرنج سه‌بعدی هستند، در حالی که ایالات متحده چکرز[1] بازی می‌کند. ( شطرنج یک بازی پیچیده است که نیاز به استراتژی دارد اما چکرز یک بازی ساده است که نیاز به فکر و استراتژی خاصی ندارد – مترجم).




سایت خبری تحلیلی اشراف بدون تایید محتوا و ادعاهای مطرح شده در این گزارش، ترجمه آن را صرفا جهت اطلاع نخبگان و تصمیم‌گیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاه‌های اندیشکده‌های غربی منتشر می‌کند و دیدگاه‌ها، ادعاها و القائات این گزارش‌ها هرگز مورد تأیید اشراف نمی‌باشد.




 ایران مزیت‌های خاصی دارد که ایالات متحده عاری از آن‌هاست 

منظور از تشبیه استراتژی امریکا به بازی چکرز این نیست که دولت «اوباما» در چگونگی برخورد با ایران ناتوان است. اگرچه نحوه مدیریت معضل سلاح‌های شیمیایی سوریه توسط رئیس جمهور برخی مواقع فیلم‌های «برادران مارکس[2]».... 


 را برای انسان تداعی می‌کرد، اما دولت امریکا می‌داند که خطرات مربوط به ایران مهم‌تر هستند؛ و دقیقاً به خاطر سوریه، باید منظم‌تر، متمرکز و هدفمندتر با ایران رفتار شود.

با این وجود ایران مسلماً مزیت‌های طبیعی خاصی دارد که ایالات متحده عاری از آن‌هاست. این بدین معنا نیست که ایالات متحده در بازی هسته‌ای شکست خواهد خورد و ایران تاج پیروزی را به سر خواهد گذاشت. اما به این معناست که تهران می‌تواند در خواسته خود برای دست یافتن به قابلیت سلاح‌های هسته‌ای بسیار زیرک‌تر، ترفندآمیزتر و استراتژیک‌تر از تلاش واشنگتن برای متوقف ساختن آن عمل کند.



 ایرانی‌ها در بازی دادن قدرت‌های بزرگ جهت دست یافتن به اهدافشان کاملاً ماهر هستند 

در ادامه این مزیت‌های مهم به صورت خلاصه تشریح شده‌اند:

۱-  قدرت‌های بزرگ در برابر قبایل کوچک 

بزرگ بودن همیشه به معنای باهوش و کارآمد بودن نیست، و کوچک بودن نیز لزوماً به معنای ضعیف بودن نیست. خاورمیانه مملو از بقایای قدرت‌های بزرگی است که به اشتباه گمان می‌کردند می‌توانند خواسته خود را به قبایل کوچک تحمیل کنند.

وادار کردن و مجبور ساختن ملت‌ها به انجام کاری که آن را مهم و حیاتی می‌دانند، کار آسانی نیست. سوابق تاریخی نیز در این زمینه چندان مطلوب نیست. قدرت‌های بزرگ جهانی همانند ایالات متحده کارهای زیادی برای انجام دادن دارند، و در نتیجه نمی‌توانند متمرکز عمل کرده و به آسانی خسته می‌شوند. قدرت‌های کوچک‌تر نظیر ایران که در منطقه‌ای خطرناک زندگی می‌کنند، نمی‌توانند بدین شکل عمل کنند. آن‌ها شدیداً بر چند مورد خاص و اندک متمرکز هستند: امنیت فیزیکی، بقای حکومت، حفظ هویت مذهبی و ملی، نارضایتی‌های تاریخی، و هراس از قدرت‌های بزرگ. آن‌ها در بازی دادن و مانور دادن اطراف این قدرت‌های بزرگ به منظور دست یافتن به اهدافشان کاملاً ماهر هستند و این کار را هم به خاطر خواسته خود و هم به خاطر آگاهی‌شان از اوضاع واقعی انجام می‌دهند: آن‌ها به خوبی راه‌های فرعی، دام‌ها و تله‌ها، و مسیرهای پیچیده منطقه خود را می‌شناسند.



 ایران در سرمایه‌گذاری بر اشتباهات ایالات متحده بسیار ماهر است 

ایالات متحده در سال‌های اخیر اغلب وارد منطقه و محله ایران شده، در حالی که اطلاعات بسیار اندکی از چشم‌انداز آن‌جا داشته است. ما با قدرت نظامی قدرتمند و برتری تکنولوژیکی خود می‌توانیم رهبران را برکنار کرده و گروه‌هایی که با منافع ما دشمنی دارند را تضعیف کنیم. اما بازیگران منطقه‌ای می‌توانند کاری کنند که این اقدامات برای ما بسیار گران تمام شود و این کار را هم می‌کنند. (کافی است نگاهی به لبنان، سومالی، افغانستان و عراق بیندازید) با گذشت یک دهه از زمانی که آن‌جا را ترک کرده‌ایم، برنامه‌ها و رؤیاپردازی‌های ما تغییر چندانی نکرده است. دو دهه بعد، اگر هم مردم محلی به یاد آورند که ما زمانی در آن‌جا بوده‌ایم، معمولاً خاطره خوبی از این موضوع ندارند.

ایران به خصوص در سرمایه‌گذاری بر این گونه اشتباهات ایالات متحده بسیار ماهر است. حمله به عراق و افغانستان طالبان را ضعیف و «صدام حسین» را برکنار کرد (که هر دو از دشمنان ایران بودند) و باعث شد جایگاه ایران در منطقه تقویت شود. ایران نیز استادانه در منطقه مانور داده، و لذا در تحولات منطقه مانند بحران سوریه نیز مشارکت کرده است. ایران از رئیس جمهور «بشار اسد» حمایت کرده، از ارتباط حکومت وی با حزب‌الله سوءاستفاده نموده، و با روس‌ها همکاری کرده تا نظام را پابرجا نگه دارد. توافقنامه امریکا و روسیه در مورد سلاح‌های شیمیایی نیز هدف ایران برای مشروع کردن رهبر سوری را تقویت ساخته و آمادگی ما برای استفاده از نیروی نظامی خود در خاورمیانه را در ذهن روحانیون زیر سؤال برده است.



 ایران به لطف کوچک‌تر بودن و زیرک‌تر بودنش، توانسته در برابر تحریم‌ها دوام بیاورد 

در نهایت، ایران به لطف کوچک‌تر بودن و زیرک‌تر بودنش، توانسته در برابر تحریم‌ها، انزوای سیاسی، جنگ‌های سایبری و تلاش‌های سه دولت متوالی امریکا برای جلوگیری از دست یافتن آن به سلاح‌های هسته‌ای، دوام بیاورد. در واقع تهران در سال 2013، بیش از هر زمان دیگر به دست یافتن به قابلیت ساخت سلاح در یک دوره نسبتاً کوتاه، نزدیک شده است؛ و چه کسی می‌داند؟ شاید آن‌ها بیش از آن چه ما و اسرائیل مطلع هستیم، به عبور از آستانه هسته‌ای شدن نزدیک شده باشند.



 ما واقعاً نمی‌دانیم ایرانیان چه نوع بازی‌ای را در پیش گرفته‌اند 

۲- ایران به خوبی می‌داند به دنبال چیست. آیا ما هم می‌دانیم؟ 

ما واقعاً نمی‌دانیم ایرانیان چه نوع بازی را در پیش گرفته‌اند. آیا ما با تلاش برای دست یافتن به معاهده‌ای برای معضل هسته‌ای، در آستانه دوره‌ای جدید از روابط ایران-امریکا قرار گرفته‌ایم؟ یا این رفتار خوشایند دیپلماتیک «روحانی» تنها به منظور خریدن زمان، بررسی نقاط ضعف و شکاف‌ها و اختلاف‌نظرها در میان متحدان، خنثی کردن گزینه نظامی اسرائیل، و استفاده از گفتمان دلنشین و شیرین برای تقویت موضع رئیس جمهور امریکا که همیشه دیپلماسی را به شدت بر جنگ ترجیح داده، طراحی شده است؟

ایالات متحده هم کاملاً از بازی خودش آگاه نیست. در باره این که در نهایت باید چه کاری در مورد تلاش ایران برای ساخت سلاح هسته‌ای صورت گیرد، عدم اطمینان زیادی وجود دارد. اگر دیپلماسی شکست بخورد، ایران را بمباران خواهیم کرد؟ آن را محاصره اقتصادی خواهیم کرد؟ اگر اسرائیل تصمیم بگیرد باید از نیروی نظامی استفاده کند ما چه خواهیم کرد؟ سیاست ما سرشار از بی‌برنامه‌گی و بی‌تصمیمی است؛ و این امر کاملاً مشهود است.



 روحانیون ایران بسیار باهوش و زیرکند 

روحانیون ایران بسیار باهوش و زیرکند، و بر خلاف رهبران ایالات متحده، احتمالاً به خوبی می‌دانند در زمینه معضل هسته‌ای به دنبال چه چیز هستند. مهم نیست «روحانی» واقعاً تا چه حد اصلاح‌طلب یا بازتاب مشروع تمایل مردم ایران به تغییر باشد، مهم این است که او تصمیم‌گیرنده اصلی نیست؛ و کسی که مسئولیت اصلی را بر عهده دارد، رهبر کشور است که خود را مقابل امریکا و اسرائیلی می‌بیند که در پی پایین نگاه داشتن ایران و انکار کردن جایگاه راستین آن در منطقه و جهان هستند.

در واقع آیت‌الله «علی خامنه‌ای» و نزدیکان محافظه‌کار و انقلابی او که افکاری امنیتی دارند، احتمالاً تلاش برای دست یافتن به قابلیت تسلیحات هسته‌ای را یک حق اساسی، و بخشی از هویت کشورشان به عنوان یک قدرت منطقه‌ای می‌دانند که برای تقویت جایگاه ایران طراحی شده است؛ و می‌توان از آن به عنوان سپری علیه تغییر حکومت و پوششی برای استفاده از نفوذ منطقه‌ای بهره گرفت.

مدتی است که دنبال کردن بلندپروازی‌های هسته‌ای ایران، تبدیل به یک هدف ملی شده است. در واقع اگر شاه سرنگون نشده بود، ایران احتمالاً اکنون تبدیل به یک کشور هسته‌ای شده بود. برای ایران تصور این که این هدف را کاملاً فراموش کند یا به ایالات متحده اجازه دهد محدودیت‌هایی را اعمال نماید که دنبال کردن این هدف را در آینده ناممکن سازد، بسیار دشوار است.



 پیدایش «روحانی» یک مهره عالی برای بازی با ایالات متحده است 

۳- پدیده‌ای به نام روحانی

پیدایش «روحانی» یک مهره عالی برای بازی با ایالات متحده است، چرا که پیروزی وی در انتخابات ریاست جمهوری واقعاً بازتاب دهنده تمایلات اصلاح‌طلبانه در میان مردم و حکومت ایران است. تحریم‌ها در حال ویران ساختن اقتصاد کشور هستند و پتانسیل ایجاد نارضایتی جدی عمومی را دارند. پس چرا یک رئیس جمهور خوش برخورد، جذاب و آینده‌نگر را به دنیا ارائه ندهیم که بتواند گفتمان‌های ضد اسرائیلی را آرام سازد، واقعه هولوکاست را بپذیرد، و حتی با وجود این که تهران برنامه سلاح‌های هسته‌ای را دنبال می‌کند وجود این برنامه در ایران را انکار سازد؟

بنابراین سرمایه‌گذاری بر «روحانی» برای «اوباما» این خطر را در پی دارد که اگر فرآیند به نقطه‌ای برسد که روحانیون تعیین کنند آن چه ما به آن‌ها پیشنهاد می‌کنیم برای ارضای نیازهایشان کافی نیست، دولت امریکا احمق به نظر برسد؛ و با این که این رابطه دوستانه در حال جوانه زدن است، رئیس جمهور امریکا در موقعیتی دشوار و ناراحت‌کننده قرار گرفته و باید هرگونه سخن یا اقدام منفی ایرانیان را توضیح دهد. با این وجود ایران «روحانی» را به عنوان ریسکی تعیین کرده که ایالات متحده احساس می‌کند باید آن را بپذیرد.



 ایران در مذاکره با ایالات متحده، آزادی عمل دارد اما آمریکا ندارد 

۴-  مذاکره برای چه کسی؟

ایران در مذاکره با ایالات متحده، آزادی عمل دارد. ما در چنین موقعیت مطلوبی نیستیم. آیت‌الله «خامنه‌ای» با هر محدودیت سیاسی هم که روبرو باشد، مطمئناً به اندازه موانعی که ما در پیش داریم محدودکننده نیستند. موقعیت امریکا را باید در میان کنگره و متحدانش (اسرائیل و همچنین عربستان سعودی) ، به عنوان مجموعه‌ای از سوءظن و هراس در نظر گرفت.

برای لغو تحریم‌ها، و نیز برای توافق داخلی لازم برای هرگونه ابتکار عمل در سیاست‌های خارجی، به ویژه در مورد موضوعی بدین مهمی، راضی شدن کنگره ضروری است. همان‌گونه که «وندی شرمن» ، معاون وزیر امور خارجه، اذعان داشته است، عدم انعقاد قرارداد بهتر از آن است که به یک معاهده بد تن دهیم. معاهده بد قراردادی است که باعث عصبانی شدن، مشکوک شدن و آزرده خاطر شدن اسرائیل گردد، و اگر تهران تصمیم بگیرد توافقنامه را تعلیق یا لغو کند، توانایی احیای مجدد و سریع گزینه سلاح هسته‌ای را در اختیار ایران قرار دهد.

این واقعیت‌ها نه تنها از انعطاف‌پذیری ایالات متحده نخواهند کاست؛ بلکه یک نقطه‌نظر سیاسی قدرتمند نیز در اختیار ایران قرار می‌دهند که به واسطه آن‌ها استدلال شود که ایالات متحده در حال مذاکره در مورد محاسن مسئله هسته‌ای نیست، بلکه به سیاست‌هایش اجازه می‌دهد که مواضعش را شکل دهند؛ و همچنین باعث می‌شود که ایران نیز از مخمصه‌ی پاسخ دادن جدی به پیشنهادات ایالات متحده رهایی یابد. در واقع ایرانیان بی شک متوجه شده‌اند که هنگامی که پای ارائه امتیازات بزرگ در میان باشد، «اوباما» کاملاً ریسک گریز خواهد بود. این نکته ایران را هم را از نیاز به صداقت و صراحت مبرا خواهد ساخت. بیایید امیدوار باشیم که ایرانیان هم به این نتیجه نرسیده باشند که در صورت شکست دیپلماسی و هنگامی که پای گزینه نظامی در میان باشد نیز «اوباما» ریسک گریز خواهد بود.



 ایران به شکلی درازمدت بازی می‌کند و یک بازی نسلی را در پیش می‌گیرد 

۵- متحد یا دشمن؟

رئیس جمهوران ایالات متحده و مذاکره‌کنندگان حکومت، دوران خود را با چهار سال می‌سنجند که منظور دوره اجرایی آن‌هاست. بر عکس، ایران به شکلی درازمدت بازی می‌کند و یک بازی نسلی را در پیش می‌گیرد. مطمئناً ایران در پی لغو تحریم‌هاست. اما اگر دقیقاً آن چه را که می‌خواهد به دست نیاورد، می‌تواند صبر کند.

«اوباما» از لحاظ چارچوب زمانی دوره دوم ریاست جمهوری‌اش در تنگناست و علاوه بر آن، عقربه‌های دو ساعت نیز در حال نزدیک شدن به زمانی هستند که او هیچ علاقه‌ای به رسیدنِ آن ندارد، یعنی گزینه نظامی. نخستین ساعت نشان می‌دهد که ایران در حال نزدیک شدن به نقطه‌ای است که راه بازگشتی ندارد، یعنی دست یافتن به قابلیت سلاح‌های هسته‌ای. این امر به نوبه خود دومین ساعت، یعنی چارچوب زمانی اسرائیل برای اتخاذ تصمیم در مورد استفاده از گزینه‌های نظامی، را تحت تأثیر می‌دهد.



 ایران با وجود تمام مزیت‌هایی که دارد، ممکن است باز هم خطر کند 

رفتار دلپذیر «روحانی» نیز احتمالاً به نوعی سرعت مسائل را برای واشنگتن شتاب بخشیده است. با بالا رفتن سطح مذاکرات (باز شدن کانال‌هایی جدید هم برای رئیس جمهور امریکا و هم برای وزیر امور خارجه) ، به درازا کشاندن مسائل برای ایالات متحده دشوارتر خواهد شد. قبلاً در مذاکرات گروه 5+1 در آلماتی، استانبول، و مسکو ما طبق زمان‌بندی روحانیون جلو می‌رفتیم؛ اما اکنون تحت فشار زمان‌بندی سریع و فشرده واشنگتن هستیم. به هر حال وقتی رئیس جمهور در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، در مقابل تمام نمایندگان جهان، وزیر امور خارجه خود را برای مدیریت مذاکرات هدایت می‌کند، بازگشتن به شرایط معمول قبلی کار دشواری خواهد بود.

شاید لحظه تصمیم‌گیری در حال نزدیک شدن باشد. شاید هم نه. اگر مذاکرات به راستی با جدیت برگزار گردد و هدف، انعقاد یک قرارداد (هرچقدر هم ناقص) باشد، زمان برای ایالات متحده نگرانی چندان بزرگی نخواهد بود. با این حال اگر مسائل در میز مذاکره به خوبی پیش نروند، زمان آن خواهد بود که از تظاهر به این که مذاکرات می‌توانند پاسخی برای این معضل باشند دست بکشیم.

ایران به هیچ وجه تمایلی به رویارویی با حمله نظامی اسرائیل ندارد، چه برسد به حمله نظامی امریکا.(آقای پالیسی هم فکر می کند ایران و ایرانیان را شناخته اما زهی خیال باطل چرا که درست است ما کشور جنگ طلبی نیستیم اما اگر دو کشور اسرائیل و آمریکا بخاطر جنایتهای بی شرمانه شان و وجود هژمونی کثیفی که در دنیا به راه انداخته اند بخواهند تعدی کوچکی به کشور عزیزمان کنند با تمام وجود واز سر عشق به دین و سرزمین،انشاالله متلاشی کردن این دو جرثومه فساد را محقق می کنیم)   اما ممکن است این چنین حساب کند که اگر برنامه تسلیحات هسته‌ای را همانند خاری در چشم رئیس جمهور «اوباما» فرو نکند، ایالات متحده به کشورش حمله نخواهد کرد. در مورد اسرائیل نیز روحانیون ایران از شانس خود استفاده خواهند کرد و احتمالاً به این نتیجه می‌رسند که عقب‌نشینی موقت از برنامه هسته‌ایشان بر منافع سیاسی که ممکن است از حمله اسرائیل به دست آورند می‌چربد.

این قضیه مانند چرخش تاس سرشار از احتمالات گوناگون است. اما ایران با وجود تمام مزیت‌هایی که نسبت به ایالات متحده و متحدانش دارد، ممکن است باز هم خطر کند.



[1] نوعی بازی فکری با تخته که معمولاً با مهره‌های تخته‌نرد و روی صفحه شطرنج انجام می‌شود و در آن بازیکنان با پرش از روی مهره حریف می‌توانند آن را از دور بازی خارج کنند ـ مترجم. 

[2] برادران مارکس پنج برادر کمدین آمریکایی بودند که از دهه 1920 تا 1960 در نمایش‌ها و سینما و تلویزیون فعالیت داشتند ـ مترجم.


 

مروری بر بنیادهای سینمایی "اسراییل" برای اشغال فضای رسانه ای

نوشته رضافرخی

رژیم صهیونیستی در چند سال  اخیر به شدت فعالیتهای رسانه ای خود را افزایش داده است ودراین بین در راستای این افزایش بنیادهایی جدید رسانه ای تاسیس کرده ،که فعالیت اصلی این بنیادها یا شامل دفاع از رژیم صهیونیستی و تبلیغ آرمانهای صهیونیست بوده و یا حمله وتهاجم رسانه ای به مخالفین و دشمنان این رژیم.

نکته جالب اینجاست که فعالیتهای این بنیادها جدای از فیلمهایی است که در هالیوود وسینمای غرب توسط یهودیان ساخته می شود.در این بین همیشه این بنیادهای  رسانه ای از حمایت شبانه روزی تراست های خبری غرب برخوردار بوده اند وهر فعالیتی که این رسانه ها انجام داده اند به شدت از طرف غولهای رسانه ای غرب پشتیبانی شده وحتی برای بهتر دیده شدن آن تبلیغ شده است،.به عنوان مثال هالیوود بارها از فیلمهای تولیدی این بنیادها حمایت کرده وحتی آنانس های تبلیغاتی این فیلم ها را درابتدای فیلمهای هالیوودی به نمایش می گذارد تا دیگران ومخاطبان را تشویق به دیدن این فیلم ها کند.
بنیاد سینمایی رژیم اشغالگر قدس ، نقطه آغاز هیاهوی رسانه ای
در  این بین باید به این موضوع هم اشاره کرد که بنیاد اصلی فیلم سازی اسرائیل به عنوان سازنده اصلی و.....

  ادامه مطلب ...