فصل ششم«خوردن و آشامیدن
دربارۀ اهمیت "گردآوری خرده های غذا" نیزکه
یکی دیگر از موضوعات این فصل می باشد، رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند:
هرکس ریزههای سفره را بخورد خدا او را بیامرزد.همچنین
آن حضرت به امیرمؤمنان (سلام الله علیه) فرمود: غذایی را که در سفرهات میریزد
بخور، چرا که فقر را از تو دور کند و آن مهریهٴ حورالعین است و هرکس آن را بخورد
قلبش سرشار از علم و حلم و ایمان و نور شود.
در انتهای این فصل به "سیرۀ پیامبر در خوردن و
آشامیدن" اشاره شده که روایتی در این زمینه تقدیم می گردد:
امیرمؤمنان (سلام الله علیه) میفرماید: برای پیامبر(صلی
الله علیه و آله وسلم) غذایی آوردند. آن حضرت انگشت خود را در آن فرو برد و چون
دید داغ است فرمود: بگذارید سرد شود که برکتش بیشتر است؛ خدا غذای داغ به ما نداده
است. همچنین آن حضرت هنگام آب نوشیدن در ظرف آب تنفس نمیکرد و هنگام تنفس ظرف را
از دهانش دور میکرد.
به حول و قوه الهی در نوشته های آتی تلاش خواهیم کرد تا
به فصل های دیگر بخش اول این کتاب پرداخته و قسمت های منتخبی از آن را تقدیم شما
خوبان گردانیم
محتوای کتاب ارزشمند مفاتیح الحیات از آثار حضرت آیت
الله جوادی آملی برگرفته از آیات قرآن و روایات معصومین(علیهم السلام) می باشد که
در آن بیش از شش هزار روایت نقل شده است لذا بر خود لازم دانستیم که جهت آشنایی
هرچه بیشتر علاقمندان و کاربران محترم به معرفی اجمالی فصول و موضوعات بخش نخست
این کتاب اقدام کنیم.
فصل ششم«خوردن و آشامیدن»
خوردن و آشامیدن درنگاه دین بهرهگیری از نعمت الهی در
مسیر بندگی خداست، از همین رو در آموزههای دینی برای این رفتار توصیههایی آمده
است؛ از جمله نهی از خوردن و آشامیدن به سان بیگانگان؛ امام صادق (سلام الله علیه)
میفرماید: امیرمؤمنان(سلام الله علیه)پیوسته میفرمود: اموراین امت همواره به خیر
و صلاح خواهد بود، مادامی که به سان عجمها[بیگانگان] غذا نخورند و لباس نپوشند،
پس هرگاه چنین کردند خدا خوارشان میکند.
در ابتدای این فصل، "برخی آداب غذا خوردن" با
عناوینی چون:حلال خواری،شست و شوی دست،گفتن بسم الله، سپاسگزاری،راه
نرفتن،نایستادن و... توجه خوانندگان محترم را به خود جلب می کند که در ذیل به پاره
ای از فرمایش بزرگان دین می پردازیم:
حلالخواری: در حدیث معراج آمده است:
ادامه مطلب ...
شهادت امام حسن العسکری بر امام زمان(عج) و همه شیعیان جهان تسلیت باد
گروه اندیشه: امام حسن عسکری(ع) خطاب به شیعیان خود وصیت نمودند که همواره نام خدا را به یاد آورید و مرگ را فراموش نکنید؛ پیوسته قرآن بخوانید و بر پیامبر(ص) صلوات بفرستید.
یازدهمین پیشوای شیعیان حضرت امام حسن عسکری(ع) در هشتم ربیعالثانی سال 232 به دنیا آمدند و در هشتم ماه ربیعالاول سال 260 در اثر سمّی که معتمد عباسی در غذا به آن حضرت خورانید به شهادت رسیدند.
امام حسن عسکری (ع) در سال 232هجری در مدینه چشم به جهان گشودند. پدر بزرگوارشان حضرت امام هادی(ع) و مادرشان بانویی شایسته به نام "حدیثه"، "سوسن" یا " سلیل" ذکر شده که زنی لایق و صاحب فضیلت بود و در پرورش فرزند نهایت مراقبت را داشت، تا حجت حق را آن چنان که شایسته است پرورش دهد. این زن پرهیزگار در سفری که امام عسکری (ع) به سامرا کرد همراه امام بود و در سامرا رحلت کرد.
نگاهی به زندگانی امام یازدهم(ع)
نام ایشان "حسن" و کنیه آن بزرگوار "ابومحمّد" و از القاب ایشان "زکی" و "عسکری" است. آن حضرت چون به دستور خلیفه عباسی مجبور به سکونت در سامراء و در محله "عسکر"، یعنی نظامی سکونت گزیدند او را "عسکری" گویند. آنچه از صفات بزرگ و فضائل که لازمه امامت است در آن حضرت جمع بود، یعنی: در علم، و زهد، کامل بودن در عقل و خرد، عصمت، شجاعت، کرم و بزرگواری از تمام مردم زمان خود برتر بود و علاوه بر نصوص که از پیامبر(ص) و امامان گذشته در باره امامت آن حضرت وارد شده بود، حضرت امام هادی (ع) یعنی پدر بزرگوارشان نیز تصریح به امامت آن جناب فرمودند، و در روایتی که مرحوم شیخ مفید (ره) در کتاب گرانقدر ارشاد نقل کرده است، حضرت امام هادی (ع) چهار ماه قبل از شهادت امام عسکری (ع) را وصیّ خود قرار داد، و به امامت آن حضرت تصریح کرده و گروهی از دوستان و شیعیان را بر این امر گواه گرفت. آن حضرت در میان مردم و بزرگان و حتّی افراد مخالف از احترام خاصی برخوردار بود، به حدّی که حتی ناخواسته آن حضرت را احترام میکردند.
دوران امامت امام حسن عسکری(ع)
آن حضرت 23 ساله بود که پدرش امام هادی(ع) به شهادت رسیدند. مدت امامت آن حضرت 6 سال و در مدت کوتاه امامت خویش با سه نفر از خلفای عباسی: المعتزه بالله، المهتدی بالله، المعتمدبالله، معاصر بود که شدیداً از جانب این خلفا تحت فشار و محدودیت قرار داشت. بطوریکه علاوه بر سکونت اجباری در محله نظامی حتی آن حضرت را در زندان نیز محبوس نمودند. یازدهمین حجت خدا از نسل پاک و مطهر رسول خدا(ص) در عین حال از مبارزه با حکومت ستمگر و.....
حفظ کیان خانواده و اهمیت ازدواج، با توجه به ممنوعیت ارتباط خارج از ازدواج برای زن و مرد در کشورهای اسلامی، افزایش سن ازدواج و تعداد زنان مجرد، از جمله موضوعاتی است که بحث دربارهی آنها ضروری است.
روابط زن و مرد در قالب ارتباط بهعنوان امری طبیعی، همیشه در هر فرهنگی و در میان همهی اقوام وجود داشته است. در دهههای اخیر، با رشد سریع تکنولوژی و تغییر سبک زندگی، ارتباط نامحرمان، بهویژه در خانوادههای سنتی و اسلامی، دچار تحولاتی شده که لازم است ریشهی آن مطالعه و بررسی شود؛ چرا که خانوادههای مسلمان و متدین در این جریان بیش از هر قشر و گروه دیگر آسیبپذیر و سرگردان شدهاند.
ساختار خانواده و ارتباط زن و مرد با توجه به شرایط کشورهای اسلامی، بهویژه جامعهی ایران، در برابر تحولات سیاسی و فرهنگی جهان، از جمله ضرورت حضور زنان در صحنهی فعالیتهای اجتماعی ـ اقتصادی، موضوع اصلی تحولات و ارتباطات این دو قشر است. حفظ کیان خانواده و اهمیت ازدواج، با توجه به ممنوعیت ارتباط خارج از ازدواج برای زن و مرد در کشورهای اسلامی، افزایش سن ازدواج و تعداد زنان مجرد، از جمله موضوعاتی است که بحث دربارهی آنها ضروری است.
باید به این حقیقت گردن نهاد که آدمی در دو جنس زن و مرد آفریده شده است و خداوند گرایش این دو جنس به یکدیگر را در نهاد آنها سرشته است. طبعیت انسان، عرف جامعه و شریعت اسلام هم بر این گرایش صحه گذاشته و آن را بهعنوان بدیهیترین اصل فطرت پذیرفته است؛ اما ارتباط زنان و مردان پیش از ازدواج چگونه و حد و حدود آن کدام است؟ مبنای این ارتباط چیست و چگونه میتوان حد و مرز آن را تعیین کرد؟
بیشک ارتباط دختر و پسر، و زن و مرد نامحرم بدون .....
افسوسهای بی فایده
وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلیَ یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنیِ اتخََّذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا(27)یَاوَیْلَتا لَیْتَنِی لَمْ أَتخَِّذْ فُلَانًا خَلِیلًا(28)لَّقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِی(29- فرقان)
روزی که ظالم دست خود را از روی حسرت به دندان میگزد و میگوید: ای کاش همراه با فرستاده او برای خود، راه باریکهای به سوی هدایت دست و پا میکردم. ای و ای، کاش من فلانی را [که سبب بدبختی من شد] به دوستی نمیگرفتم؛ چون او مرا از قرآنی که برایم آمد گمراه کرد.
ظاهراً مراد از«ظالم» هر کسی است که با هدایت فرستاده الهی به راه راست نمیرود؛ هر چند که آیه در مورد ستمگران این امت و رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شده است.(1)
در قیامت صحنههای عجیبی رخ میدهد که بخشی از آن حسرتهای بی فایده ایست که ظالمان نسبت به عمل کرد غلط خود در گذشته میخورند؛ ندامتهایی که دیگر هیچ سودی به حال آنها ندارد. آیات مورد بحث به دو مورد از این حسرت خوردنها اشاره دارد.
اگر دستور دین را بی محلی کردیم و در پی برآوردن خواهش دل برآمدیم شک نکنیم که بت پرستیدهایم؛ نشان به آن نشان که در دل یا به زبان میگوییم: «چون دلم میخواهد» نه «چون خدا میخواهد»
حسرت اول بعد از آن است که میبینند تنها راه نجات و سعادت راهی بود که فرستادگان الهی به مردم ارائه کردند و خود در آن راه پیشقدم شده و مردم را به آن دعوت کردند؛ ولی اینها به جای تبعیت و همراهی با رسولان حق، آنها و راهشان را مسخره کردند و از گام نهادن در آن به شدت خودداری کردند.
حسرت دوم نسبت به دوستانی است که در دنیا برگزیدند دوستانی که به ظاهر دوست بودند اما در واقع دشمنان خطرناکی بودند که باعث گمراهی و بدبختی آنها شدند و با آنکه دین و راهکار هدایت و سعادت در دسترس اینها قرار داشت اما آن به ظاهر دوستان آنها را از پیروی دین منع کرده و به گناه و بازیهای دنیایی مشغول کردند.
از این آیه به خوبی میتوان به نقش و میزان تأثیر دوست در سعادت و شقاوت انسان پی برد؛ نقش و تأثیری که با تحقیق و تجربه ثابت شده و غیرقابل انکار است.
ظاهراً مراد از«ظالم» هر کسی است که با هدایت فرستاده الهی به راه راست نمیرود؛ هر چند که آیه در مورد ستمگران این امت و رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شده است
بتی که پرستش آن بین ما رواج دارد
أَ رَءَیْتَ مَنِ اتخََّذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ (فرقان- 43)
آیا دیدی کسی را که معبود خود را هوای نفس خویش برگزیده؟
«هوی» به معنای میل نفس به سوی خواستههای خودش است؛ بدون اینکه آن تمایلات را با عقل خود سنجیده و هماهنگ کرده باشد و مراد از «معبود گرفتن هوای نفس»؛ اطاعت و پیروی کردن آن است؛ بدون اینکه توجهی به دستورات خداوند متعال داشته باشد(2)
با شنیدن نام امام هشتم علی بن موسی الرضا صلوات الله علیه اولین خصوصیتی که از ایشان به ذهن هر دلداده ای می رسد رأفت و مهربانی غیر قابل وصف ایشان است. هر کسی که بر حریم رضوی وارد شده باشد این احساس پاک او سراسر وجودش را فرا گرفته است که بر آستان آقایی مهربان وارد شده است. جذبه معنوی حرم نشان از جاذبه بی مانند صاحب حرم است. او کسی است که هم نام جد بزرگوارش امیرالمۆمنین علیه السلام است. او همان است که جدش رسول الله صلی الله علیه و آله در باره او تعبیر پاره تن و جان من دارد. و او کسی است که روضه خوان جدش اباعبدالله الحسین علیه السلام است.
او هشتمین خورشید فروزنده از تبار فاطمه علیهاالسلام است. او فرزند باب الحوائج الی الله موسی بن جعفر علیهماالسلام است. او ضامن هر آن کسی است که به درگاهش پناه آورد. و او همان بزرگواری است که در سه جای سر نوشت ساز به دیدار زائرانش خواهد آمد. او ضامن بهشت بر زائران با معرفت خود است. او عالم آل محمد صلی الله علیه و آله است.
از رأفت بی مثالش چه می توان گفت که کسی را توان نیست حق مطلب ادا نماید. هر چند چیزی که عیان است و آن مهربانی امام رضا علیه السلام است چه حاجت به بیان است؛ با این وجود آب دریا را اگر نتوان چشید هم به قدر تشنگی باید چشید. برای عرض ارادت به ساحت قدسی امام رئوف لازم است چند کلامی در خصوص این ویژگی حضرتش سخن به میان آورد.
رأفت امام رئوف بر زائرانش
رأفت امام رضا علیه السلام بر زائرانش را باید در توجه و نگاه رحیمانه ایشان به آنان مشاهد کرد؛ و این نگاه رحیمانه در پاک نمودن زائران از گناهانی است که مرتکب شده اند و نیز صفای دل از آلودگی ها که همین امر باعث برطرف شدن غم و اندوه زائر نیز خواهد شد از این روست که در روایتی از حضرت رسول صلی الله علیه و آله است که می فرمایند: سَتُدْفَنُ بَضْعَةٌ مِنِّی بِخُرَاسَانَ مَا زَارَهَا مَکْرُوبٌ إِلَّا نَفَّسَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ کَرْبَهُ وَ لَا مُذْنِبٌ إِلَّا غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ. [1]
و چه رأفتی از این بالاتر که حضرت در سخترین لحظات به فریاد زائران قبرش برسد و آنها را از ترس آن روزهای هولناک که هر کس در پی پناهگاهی است پناه دهد؟.....
ادامه مطلب ...